روابط عربها و ترکها با ورود مسلمانان به سرزمینهای ماوراءالنهر (ازبکستان، بخشهایی از قرقیزستان و قزاقستان کنونی) و آسیای مرکزی، سرزمین اصلی قبیلههای ترکتبار، در قرن اول هجری شروع شد. این روابط در دوره عباسیان بیشتر شد و ترکها در دمودستگاه حکومت جای پای محکمی پیدا کردند. در پی این روابط، واژههای ترکی به زبان عربی راه پیدا کردند و تعامل این دو زبان با یکدیگر آغاز شد.
بعد از آن، مملوکها یا ممالیک در دوره فاطمیان و ایوبیان بهتدریج قدرت گرفتند تا اینکه در نهایت خودشان بر تخت سلطنت تکیه زدند. بیشتر فرماندهان ممالیک ترک بودند. بنابراین زبان ترکی و زبان عربی، بهویژه در مصر که مقر حکومت فاطمیان و ایوبیان و خود مملوکها بود، بیشتر از گذشته با یکدیگر آمیخته شدند.
اما آمیختگی زبان ترکی و عربی بیش از هر زمان دیگری در دوره عثمانی، بعد از تصرف مصر و شام بهدست این حکومت، افزایش یافت. عثمانیها واژگانی را که مصریها از ممالیک به ارث برده بودند در این دوره تثبیت کردند. بر اساس گفتههای دکتر احمد فؤاد متولی در کتاب «الألفاظ التركيّة في لغة الكتابة العربيّة» (واژههای ترکی در زبان نوشتاری عربی)، واژههایی را نیز خود ترکهای عثمانی به عربی افزودند.
مصر که تازه دو سال پیش تصمیم گرفت دیگر نام سلطان عثمانی «سلیم اول» بر روی یکی از بزرگترین خیابانهای قاهره نباشد، هنوز زبانش تحت تاثیر انبوهی از کلمات ترکی است.
احمد عبدالله نجم، استاد زبان ترکی در دانشگاه عین شمس، در پژوهش خود با عنوان «کلمات ترکی در زبان محاوره مصر» برای جمعآوری دهها مورد از این واژههای ترکی تلاش کرده است. در ادامه به بررسی برخی از این واژهها میپردازیم که بر زندگی اجتماعی، اداری و شاید نظامی مصر نیز تاثیر گذاشتهاند.
واژههای نظامی
سونْكِی
یزه، سرنیزه تفنگ، همان سلاح سردی که بر روی لوله تفنگ نصب میشود؛ مصریها این واژه را با همان تلفظ و معنا بهکار میبرند.
طابانْجَه
همان تپانچه یا اسلحه دستی؛ «طبنجه» با کمی تحریف در تلفظ و با همان معنا استفاده میشود.
تِتِيک
ماشهی تفنگ؛ نظامیان مصری از همان زمان تا کنون این واژه را به همین معنی و تلفظ به کار بردهاند.
فِشِنْک
پوکه باروت؛ در زبان عامیانه مصری به باروت مشقی و هر چیز مشقی دیگری «فِشِنْك» میگویند.
قايِش
کمربند یا کمربند چرمی؛ هنوز هم درباره لباس سربازان مصری از این واژه برای اشاره به کمربند استفاده میشود.
آمیختگی زبان ترکی و عربی بیش از هر زمان دیگری در دوره عثمانی، بعد از تصرف مصر و شام بهدست این حکومت، افزایش یافت
كَلْپَچَة
زنجیر آهنین؛ این واژه در زبان محاوره مصری به همین معنی است، اما تلفظ آن کمی فرق کرده و «كَلَبْش» گفته میشود.
قُشْلاق
محل اسکان در سرما؛ برای اشاره به محل اسکان سربازان هم با همین تلفظ استفاده میشود.
نوبَتْچِى
نگهبان؛ با همین تلفظ استفاده میشود، اما معنای آن کمی متفاوت از «نگهبان» بهطور کلی است و برای اشاره به نگهبان وظیفه در یک زمان و شیفت مشخص به کار میرود. بنابراین میگویند «حارس النوبتجي» که یعنی «نگهبان وظیفه در یک شیفت خاص».
واژههای اداری
دَمْغَه
تمبر، نشان، علامت؛ در زبان مصری، هنگامی که مهر بر اوراق رسمی دولتی زده میشود، از این واژه با همان تلفظ و معنی استفاده میشود.
أورْنيک
فرم؛ یک کاغذ چاپی که حاوی درخواست اداری باشد. در زبان محاوره مصری با همان تلفظ و معنا استفاده میشود. مثلا «أورنيك فحص» یعنی فرم کنترل، «أورنيك إجازة» یعنی فرم مرخصی و غیره. این واژه بیشتر در ادارههای امنیتی کاربرد دارد.
نام مکانها و فضاها
كوبری
پل؛ امروزه هم با همان تلفظ و معنا استفاده میشود.
كورنيش
لب آب، تفرجگاه ساحلی. امروزه با همان تلفظ و معنا استفاده میشود. مثلا میگویند «کورنیش النیل» یعنی لب آب یا تفرجگاه ساحلی رود نیل، یا «کورنیش البحر» که یعنی لب دریا.
بوغاز
خلیج؛ با همان تلفظ، اما با کمی تحریف در معنا استفاده میشود. عربها به «ورودی آبباریکه» بوغاز میگویند.
تَپَّه
تپه، قله؛ در اصطلاحات نظامی با همین معنا و تلفظ استفاده میشود.
دُكَّان
مغازه؛ با همان تلفظ و معنا بهکار میرود، اما اصل آن فارسی است.
أودَه
اتاق، حجره؛ امروزه با همان معنا بهکار میرود، اما در تلفظ کمی تحریف شده و «د» به «ض» تبدیل شده است.
بَدْرُوم
انباری، زیرزمین؛ به همان معنا استفاده میشود، در تلفظ هم تقریبا همان شکل ترکی حفظ شده است و فقط گاهی به «بدرون» تغییر میکند.
نام خویشاوندان و روابط اجتماعی
آبْلا
خواهر بزرگتر؛ با همین تلفظ و معنی بهکار میرود. تا همین اواخر برای صدا زدن معلم در مدرسه استفاده میشد.
أَبي
برادر بزرگتر؛ با همین معنا بهکار میرود، اما تلفظش کمی تغییر کرده و به «أَبِيه» تبدیل شده است.
تِيزَه
خاله؛ با همان تلفظ بهکار میرود، ولی به مادربزرگ اطلاق میشود.
نَنَّه
مامان، مادر؛ معمولا «نِينَه» تلفظ میشود. گاهی برای اشاره به مادر و گاهی برای اشاره به مادربزرگ بهکار میرود.
یولداش
دوست، همنشین؛ معمولا به شکل صیغه جمع «أَلَادِيش» استفاده میشود. در بیشتر موارد برای خار و خفیف کردنِ منزلت «رفقا» بهکار میرود و مفهومی منفی دارد.
نام غذاها، نوشیدنیها، لوازم جانبی و شغلهای مربوط به آنها
بومبار
دل و رودهی حیوان؛ در زبان محاوره مصری گاهی «مومبار» و گاهی «بونبار» تلفظ میشود. نام یک غذای معروف مصریها است که برای آماده کردناش رودهها را با مخلوط برنج، سبزیجات، ادویهجات و ترشیجات پر میکنند. بعد رودههای پرشده را با انگشت برش داده و معمولا در روغن سرخ میکنند.
چورْبا
سوپ؛ در زبان عامیانه مصری به همین معنا کاربرد دارد، اما تلفظش به «شوربة» یا «شوربا» تغییر کرده است. به طور کلی حرف «چ» همیشه در زبان عامیانه مصری «ش» تلفظ می شود.
طاوُق
مرغ؛ مصریها این واژه را با یک تغییر کوچک و دراز کردن واو «طاوُوق» تلفظ میکنند. بهویژه اگر مرغ به شیوه «الشیش» پخته شود، به آن «شیش طاووق» میگویند.
قاوِرْمَه
گوشت کبابی.
ياميش
میوه خشک؛ با همین تلفظ و معنا استفاده میشود.
مَاشَه
انبر، گیره؛ ابزاری که بیشتر برای جابجایی گوشت در هنگام کباب کردن، برداشتن ذغال داغ و قرار دادن آن روی قلیان استفاده میشود.
شيشَه
قلیان
سَپَت
سبد حصیری؛ همان معنا و تلفظ را دارد. بیشتر در روستا استفاده میشود. نان و چیزهای دیگر در آن قرار میگیرد.
صِينِيَّه
سینی، بشقاب چینی بزرگ؛ هر کاسه مسطحی که عمیق نباشد. گاهی ظرف غذا روی آن میگذارند و گاهی هم لیوانها و فنجانهای نوشیدنی.
كَبَابْجِى
کسی که گوشت را کباب میکند؛ با همان تلفظ و معنا استفاده میشود.
طُرْشَجِى
کسی که ترشی میاندازد؛ با همان تلفظ و معنا کاربرد دارد.
پوشاک، مد و لوازم جانبی
أُويَه
تزئینات روی کنارههای لباس زنانه؛ با همین معنا و تلفظ کاربرد دارد. تا اواخر قرن بیستم میلادی، مصریها چیزی به نام «منديل بـأويه» داشتند که یک دستمال رودوزیشده یا نقشدار بود.
تول
نوی پارچه ابریشم؛ با همین معنا و گاهی با تلفظ «تولی» استفاده میشود.
چوراب
جوراب؛ با همان معنا استفاده میشود و در تلفظش بیشتر «چ» به «ش» تبدیل میشود.
چكمجه
جعبه باریک؛ «شكمجية» تلفظ میشود و همان معنا را دارد. بیشتر برای نگهداری جواهرات استفاده میشود.
چانْطَه
کیسه؛ به همان معنا کاربرد دارد، اما «شَنْطَه» تلفظ میشود.
دولاب
طاقچه، کمد؛ با همان تلفظ و معنا کاربرد دارد.
شال
هر پارچهای که از پشم باشد؛ همان معنا و تلفظ را دارد. بیشتر به پارچهای میگویند که روی شانهها و سینه انداخته میشود.
مصر که تازه دو سال پیش تصمیم گرفت دیگر نام سلطان عثمانی «سلیم اول» بر روی یکی از بزرگترین خیابانهای قاهره نباشد، هنوز زبانش تحت تاثیر انبوهی از کلمات ترکی است
شَپْشِپ
دمپایی، کفش؛ با همان معنا و تلفظ استفاده میشود.
طَاقِيَّه
نوعی پوشش سر؛ با همان معنا و تلفظ کاربرد دارد.
شرایط و ویژگیها
آلاجَه
رنگین، پرنقشونگار؛ برای اشاره به خوشبختی و رفاه استفاده میشود. وقتی یک مصری چیز گرانقیمت و لوکسی میبیند میگوید: «حاجة آلاجه» یا «حاجه آخر آلاجه» که یعنی چیز بیش از حد مجللی دیده است. این واژه تا اواخر قرن بیستم رواج زیادی داشت. این اواخر دیگر استفاده نمیشود و فقط آن را از مسنترها یا در فیلمهای سینمایی قدیمی میشنوید.
تَمْبَل
تنبل؛ با همان تلفظ و معنا استفاده میشود.
دُغْرُو
مستقیم، راست؛ با همان معنا کاربرد دارد، اما «دُغْرِي» تلفظ میشود.
فُرْتِينَه
گردباد؛ به کسی میگویند که میخواهد بین مردم دعوا راه بیندازد.
يَالَنْجِى
متقلب، فریبنده، دروغگو؛ به همان معنا استفاده میشود، اما تلفظش به «حَلَنْجِي» تغییر کرده است.
غاغه
سروصدا؛ با همان تلفظ و معنا کاربرد دارد.
رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.
لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.
انضم/ي إلى المناقشة
مستخدم مجهول -
منذ 4 ساعاتتم
مستخدم مجهول -
منذ 4 أيامربما نشهد خلال السنوات القادمة بدء منافسة بين تلك المؤسسات التعليمية الاهلية للوصول الى المراتب...
مستخدم مجهول -
منذ 5 أيامحرفيا هذا المقال قال كل اللي في قلبي
مستخدم مجهول -
منذ أسبوعبكيت كثيرا وانا اقرأ المقال وبالذات ان هذا تماما ماحصل معي واطفالي بعد الانفصال , بكيت كانه...
جيسيكا ملو فالنتاين -
منذ أسبوعرائع. الله يرجعك قريبا. شوقتيني ارجع روح على صور.
مستخدم مجهول -
منذ أسبوعحبيت اللغة.