در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مناطق ساحلی خلیج فارس مقصد یهودیانی بود که به دلایل مختلفی از جمله ستم حاکمان، بلایای طبیعی و جستجوی زندگی بهتر از مناطق اطراف به آنجا آمده بودند.
منابع اسلامی فاقد هر گونه اطلاعاتی درباره حضور یهودیان در کشورهای حوزه خلیج فارس از دوره صدر اسلام تا قرن دهم هجری هستند، اما وسام حسین عبدالرزاق و عصام خلیل محمد ابراهیم در پژوهش مشترکی درباره ریشههای تاریخی حضور یهودیان در کشورهای خلیج فارس در دوران معاصر به نقل از بنیامین تودلایی، جهانگرد و ماجراجوی یهودی اهل اندلس، به حضور یهودیان در عمان، بحرین، خیبر، دره وادی القری و شهر تیماء در عربستان سعودی اشاره میکنند.
منابع تاریخی از نیمه دوم قرن دوازدهم تا پایان قرن پانزدهم میلادی درباره وجود یهودیان در منطقه خلیج فارس چیزی نمیگویند، چرا که این اقلیت دینی واقعا در آن دوره از خلیج فارس ناپدید شدند و به هند و بخشهایی از ایران مهاجرت کردند.
بنیامین تودلایی در صحرای بزرگ آفریقا
یهودیان همزمان با اشغال کشورهای خلیج فارس بهدست پرتغال در دهه نخست قرن شانزدهم میلادی بهعنوان مترجم ارتش پرتغال و تاجر ظاهر شدند. اما آنها پس از خروج نیروهای اشغالگر پرتغال ماندگار شدند و در مناطق ساحلی شرق و غرب خلیج فارس مانند هرمز، کیش، ساحل سیراف، مسقط، بحرین و صحار عمان سکنا گزیدند.
ظلم و ستم سیاسی
اقلیتهای یهودی زیادی در ابتدای قرن نوزدهم تا ابتدای قرن بیستم به دلایل مختلفی از جمله ظلم و ستم سیاسی به کشورهای حوزه خلیج فارس سرازیر شدند. از جمله دلایل مهاجرت آنان ستمهای داوود پاشا گرجی والی امپراتوری عثمانی در بغداد (۱۸۳۱ – ۱۸۱۶) بود.
عبدالعزیز سلیمان نوار در کتاب «داوود پاشا والی بغداد» مینویسد زمانی که وی حکومت بغداد را به دست گرفت مجبور بود پول زیادی را به دربار همایونی بفرستد و برای تهیه آن مقدار چارهای نداشت جز ستاندن پول از ثروتمندان یهودی.
منابع تاریخی از نیمه دوم قرن دوازدهم تا پایان قرن پانزدهم میلادی درباره وجود یهودیان در منطقه خلیج فارس چیزی نمیگویند، چرا که این اقلیت دینی واقعا در آن دوره از خلیج فارس ناپدید شدند و به هند و بخشهایی از ایران مهاجرت کردند
داوود پاشا سفتههایی را به نام یهودیان صادر میکرد که باید در سررسیدهای مشخص پرداختش میکردند. آنها زیر بار پرداخت مبالغ هنگفت نرفتند و تصمیم گرفتند به کشورهای خلیج فارس مهاجرت کنند. اگرچه والی بغداد برخی از این یهودیان را دستگیر و اموالشان را مصادره کرد، اما بسیاری از آنان موفق به فرار شدند.
نوار در ادامه مینویسد پس از این اتفاق داوود پاشا به انتقام از یهودیانی برآمد که عمدتا وفادار و وابسته به بریتانیا بودند. او بسیاری از اموال این یهودیان را مصادره کرد، تا اینکه برخی از آنان در سال ۱۸۲۸ از بغداد به مسقط فرار کردند.
عبدالرزاق و ابراهیم در پژوهش مشترک خود وضعیت یهودیان یمن را نیز بررسی میکنند. آنها مینویسند که خانوادههای یهودی در دهههای پایانی قرن هجدهم از صنعا پایتخت یمن به عمان مهاجرت کردند. آنها در صنعا تحت ستم دینی بودند، به طوری که حق نداشتند از روستاهایی که ویژه یهودیان بود خارج شوند. همچنین ۱۲ کنیسه از ۱۴ کنیسه آنان ویران شده بود.
یهودیان در ایرانِ قرن نوزدهم نیز از وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی رنج میبردند، بهویژه از آن رو که در طول دوران قاجار (۱۷۹۵ – ۱۹۲۵) آنها مجبور به ترک دین خود و ایمان آوردن به دین اسلام میشدند. اگرچه برخی از آنان مسلمان شدند، اما برخی دیگر به کویت و بحرین مهاجرت کردند.
بلایای طبیعی و سربازی اجباری
بلایای طبیعی نقش مهمی در مهاجرت یهودیان به منطقه خلیج فارس داشت. شیوع طاعون در تابستان ۱۸۳۰ در بغداد هزاران قربانی گرفت و بسیاری را مجبور به ترک این شهر کرد. سپس در آوریل ۱۸۳۱ سطح آب دجله بالا آمد و سیل بغداد را فرا گرفت. محله یهودینشین بغداد نیز زیر آب رفت و ۲۰۰ خانه در آن ویران شد.
بر اساس یافتههای عبدالرزاق و ابراهیم این حوادث طبیعی موجب شد تا بسیاری از خانوادههای یهودی به سمت کویت، استان احساء در عربستان و بحرین مهاجرت کنند.
فرار از خدمت سربازی اجباری به ارتش عثمانی در بغداد و بصره نیز از دیگر دلایل مهاجرت یهودیان به خلیج فارس بود. قوانین حکومت عثمانی تا سال ۱۹۰۸ میلادی به یهودیان اجازه میداد تا در ازای پرداخت مبلغی معین از خدمت سربازی معاف شوند، اما با تغییر این قوانین در ابتدای قرن بیستم همه مشمولان یهودی باید راهی خدمت سربازی میشدند. این امر نیز در مهاجرت خانوادههای برخی مشمولان به کشورهای خلیج فارس، بهویژه کویت و بحرین، نقش داشت.
مشوقهای جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی
دلایلی هم وجود داشت که مهاجرت به کشورهای حوزه خلیج فارس را برای یهودیان جذابتر از گزینههای دیگر میکرد. نزدیکی جغرافیایی، ثبات سیاسی و امنیتی این کشورها، بهویژه در مقایسه با کشورهایی مانند ایران و عراق، باعث تسهیل مهاجرت یهودیان میشد. از سوی دیگر، نزدیکی مکانی میتوانست امکان بازگشت به میهن را برای آنها زنده نگه دارد.
يهودیان در عراق
پژوهش عبدالرزاق و ابراهیم نشان میدهد که روابط و تعهدات بین کویت و بحرین با بریتانیا موجب شده بود این کشورها برای یهودیانی که از خدمت سربازی یا سوء رفتار حاکمان مهاجرت میکردند سرپناهی امن باشند. حکومتهای استعمارگر اروپایی از طریق نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی خود پشتیبان یهودیان در کشورهای خلیج فارس بودند. این امر مشوقی برای آنان بود تا آزادانه به سکونت، کار، تجارت و اجرای آیینهای دینی خود در خلیج فارس بپردازند.
از سوی دیگر، تجارت در بیشتر مناطق عربی خلیج فارس رونق داشت. این نیز اقلیت یهودی را تشویق میکرد تا در جستجوی فرصتهای شغلی و تجارت به آنجا مهاجرت کنند.
خانوادههای معروف یهودی در کویت
شرایط زندگی سیاسی و اقتصادی یهودیان در کشورهای خلیج فارس با توجه به متغیرهای سیاسی و اقتصادی خاص هر منطقه متفاوت بود. برای نمونه، در قرن نوزدهم تعداد یهودیان در کویت به بیش از ۱۰۰ خانواده رسید. آنها در این دوره دو کنیسه نیز ساختند.
مأمون کیوان در کتاب «یهودیان در خاورمیانه؛ آخرین خروج از محله جدید کلیمیان» یادآور میشود که اکثریت یهودیان کویت تاجرانی بودند که برخی از آنها به عراق بازگشتند و برخی دیگر به اسرائیل رفتند. از جمله این افراد دو برادر نوازنده به نامهای صالح و داوود کویتی بودند که در کشورهای خاورمیانه به شهرت هنری رسیده بودند.
عبدالرزاق و ابراهیم در ادامه مقاله خود به مهمترین خانوادههای یهودی ساکن کویت اشاره میکنند؛ آنها از خانواده «صالح ساسون محلب» که از ثروتمندان مشهور بود، خانواده «یعقوب بن عزرا» که پدر صالح و داوود کویتی بود، و خانواده «یوسف الکویتی» پیمانکار مشهور نام میبرند که از قضا همگی در زمینه نفت فعالیتهایی داشتند.
کیوان همچنین به نقل از پروفسور اسحاق افیشور، شرقشناس اسرائیلی، میگوید که تا پیش از جنگ عراق علیه کویت چهار خانواده یهودی در کویت زندگی میکردند که بعد از جنگ سرنوشت آنها نامعلوم شد.
«فرزندان سارا» در عمان
به گفته عبدالرزاق و ابراهیم، اولین حضور یهودیان در عمان به پیش از نیمه دوم قرن هجدهم میلادی برمیگردد؛ یعنی زمانی که حدود ۹ تا ۱۰ هزار نفر از یهودیان یمن و هند وارد شهر صحار در ساحل عمان شدند. آنها در آنجا معبدی ساختند و بومیان عرب عمان نیز آنان را «فرزندان سارا» (سارا همسر حضرت ابراهیم) نامیدند.
سلطان سعید بن سلطان
در نیمه دوم قرن هجده و پس از آن در دهه سوم قرن نوزدهم نیز، به دلیل سختگیریهای داوود پاشا والی بغداد، یهودیانی از عراق به عمان مهاجرت کردند. همچنین شیوع طاعون و سیل بغداد در ۱۸۳۰ و ۱۸۳۱ منجر به موج دیگری از مهاجرت یهودیان به عمان شدند.
دوره حکمرانی سلطان سعید بن سلطان بر عمان دوره شکوفایی اقلیت یهودیان در این کشور بود. آنها در دوره سلطنت وی در شهرهای مسقط، صحار و مُطرح مستقر شدند و تعدادشان در سال ۱۸۳۵ میلادی تقریبا به ۱۴۰۰ نفر رسید. اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یهودیان بعد از دوره سلطان سعید افت کرد و تعداد آنها در عمان کاهش یافت. با وخامت اوضاع یهودیان در عمان بسیاری از آنان به ایران و هندوستان مهاجرت کردند، تا جایی که در دهه نخست قرن بیستم تنها ۶ نفر یهودی در مسقط زندگی میکردند.
یهودیان در ادارات احساء
عبدالرزاق و ابراهیم حضور اقلیت یهودی در منطقه احساء عربستان سعودی در قرن نوزدهم را با حمله عثمانی در سال ۱۸۷۱ به احساء مرتبط میدانند. به گفته این دو پژوهشگر، عثمانیها در این حمله تعدادی از یهودیان بغداد را برای گماردن در مسئولیتهای اداری و مالی همراه خود آوردند. این یهودیان در منطقه هفوف، بزرگترین منطقه مسکونی و مهمترین مرکز اقتصادی استان احساء، مستقر شدند. این منطقه از سوی امپراتوری عثمانی بهعنوان مرکز اداری و نظامی معرفی شد. در قطیف، دومین شهر بزرگ احساء، اوضاع متفاوت بود و تعداد یهودیان بسیار کمتر بود.
یهودیان در احساء
از مهمترین شخصیتهای یهودی مستقر در منطقه هفوف «داوود بن شنطوب» بود. او همزمان چند مسئولیت اداری مهم را بر عهده داشت، از جمله مدیریت و حسابرسی صندوق مالی نظامیان. شنطوب پس از آنکه به شأن و مقامی مهم دست یافت بین ۳۰ تا ۴۰ نفر یهودی را از بغداد برای کمک فراخواند.
از سویی وخامت اوضاع داخلی احساء و از سویی دیگر فراوانی مشاغل تجاری، سیاسی و امنیتی در بحرین باعث شد تعداد یهودیان احساء در پایان قرن نوزدهم کاهش یابد و بیشتر آنها راهی بحرین شوند، طوری که گفته میشود در ۱۸۹۳ تنها ۶ یهودی در احساء باقی ماندند.
ارتباط تنگاتنگ یهودیان با حاکمان بحرین
یهودیان در اواخر دهه هشتاد قرن نوزدهم مهاجرت به بحرین را در پیش گرفتند که تحت حمایت بریتانیا بود. سال ۱۹۴۸ تعداد آنها در بحرین به ۷۰ خانواده رسید که ۴۲۲ نفر را شامل میشد.
ابراهیم عبده و خیریه قاسمیه در کتاب «یهودیان کشورهای عربی» مینویسند که یهودیان در بحرین به تجارت از راه دریا و صنایعدستی مشغول بودند. در میان آنها ۱۰ خانواده بسیار ثروتمند وجود داشته و ۱۳ خانواده بسیار فقیر که با دریافت صدقه زندگی میگذراندهاند. بقیه خانوادههای یهودی نیز وضعیت متوسطی داشتهاند.
در بحرین مدرسه ویژه یهودیان وجود نداشت، اما آنها یک کنیسه داشتند که محل برپایی نماز یهودیان بود و زیر نظر یک یهودی اداره میشد.
بعد از طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ بحرین شاهد تظاهراتهای گسترده مردم بود. خشم عمومی به تهدیدی برای یهودیان تبدیل شد و آنها چندین بار مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفتند.
در سال ۱۹۶۷ تعداد یهودیان بحرین به ۱۵۰ نفر کاهش یافت و پس از جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ میلادی ۳۰ نفر از آنان به انگلستان مهاجرت کردند.
از مشهورترین خانوادههایی که به بحرین مهاجرت کرده بودند خانواده «صالح الیاهو یادکارن» بود. به گفته عبدالرزاق و ابراهیم، یادکارن از نخستین خانوادههای مهاجر عراقی به بحرین بودند که در اواخر دهه هشتاد قرن نوزدهم از بصره راهی بحرین شدند.
خانواده سویری نیز سرنوشت مشابهی داشت. این خانواده هم در دهه نخست قرن بیستم از بغداد به بحرین مهاجرت کرد. صالح سویری که از افراد منتسب به آن خانواده بود تا پایان عمرش، یعنی تا ۱۹۳۸، از مدیران شهرداری منامه بود.
خانواده ابراهیم نونو در بحرین
خانواده «نونو» از دیگر خانوادههای یهودی عراقیتباری بود که به بحرین مهاجرت کرد. ابراهیم النونو، عضو مجلس شورای بحرین و سفیر بحرین در ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳) از همین خانواده بود.
«یوسف خضوری» نیز که از خانواده یهودی خضوری میآمد و در شهرداری منامه سمت داشت، همواره در ارتباط تنگاتنگی با حاکمان بحرین و دیپلماتهای بریتانیا در بحرین بود.
کشور ویژه یهودیان در حوزه خلیج فارس
منطقه خلیج فارس علاوه بر اینکه پناهگاهی برای اقلیتهای یهودی بود، در یک دوره تاریخی شاهد تلاشهایی جهت تأسیس یک کشور برای یهودیان در آن نیز بوده است.
عبدالکریم الحسنی در کتاب «صهیونیسم: غرب، بیت المقدس و سیاست» میگوید که یک پزشک یهودی فرانسوی به نام «ام. ال. رششتاین» در سال ۱۹۱۷ به دولت بریتانیا پیشنهاد تاسیس یک کشور یهودی در خاک بحرین و استان احساء عربستان سعودی را داده بود.
او برای اجرایی شدن پیشنهادش طرحی را از طریق «فرانسیس پارتی»، سفیر لندن در پاریس، به دولت بریتانیا ارائه کرده و در آن خواستار تاسیس یک ارتش سیهزار نفره از جوانان یهودی روستبار شده بود. بر اساس این پیشنهاد بریتانیا، فرانسه و روسیه آموزش و تجهیز این ارتش سیهزار نفره را بر عهده میگرفتند و مستشاران متخصص خود را در آن مامور میکردند. این پزشک یهودی خواستار محرمانه بودن آمادهسازی این ارتش شده بود، به طوری که حتی اعضای آن نباید از ماموریت خود و اینکه پایگاه آنان در بحرین خواهد بود مطلع شوند.
بلایای طبیعی نقش مهمی در مهاجرت یهودیان به منطقه خلیج فارس داشت. شیوع طاعون در تابستان ۱۸۳۰ در بغداد هزاران قربانی گرفت و بسیاری را مجبور به ترک این شهر کرد
بر اساس این طرح، ارتش یهودی پس از آمادگی کامل ناگهان در منطقه ظاهر و بر آن چیره میشد تا جرقه تاسیس یک کشور یهودی زده شود؛ کشوری که قرار بود تعدادی خاخام یهودی اداره آن را به دست بگیرند.
رششتاین برای جلب موافقت بریتانیا بسیار تلاش کرده بود و به آنها وعده داده بود که ارتش یهودی برای سرکوب نافرمانیهای محلی علیه بریتانیا تحت امر این کشور خواهد بود. از دیگر وعدههای وی به بریتانیا این بود که این ارتش در برابر حملات آلمان و ترکیه نیز خواهد ایستاد و در جنگ جهانی کنار بریتانیا خواهد بود.
به نوشته الحسنی، این پزشک یهودی هزینه برپایی چنین کشوری را دینی بر گردن ساکنان آیندهاش میدانست و خود شخصا تعهد کرد که کشور یهودی پس از تاسیس تمام هزینههای بریتانیا را یکجا پرداخت خواهد کرد.
بریتانیا این طرح را رد کرد. وزیر مستعمرات بریتانیا «ادوین ساموئل مونتاگو» اعلام کرد که عربها وجود چنین کشوری در این منطقه را نخواهند پذیرفت و این موجب دردسر برای بریتانیا خواهد شد. بهویژه که بحرین منطقه تحت نفوذ بریتانیا است و حاکمان آن از سال ۱۸۲۰ همپیمان بریتانیا هستند.
احساء نیز از سال ۱۹۱۳ تحت فرمان «عبدالعزیز بن سعود» حاکم منطقه نجد بود و او از سال ۱۹۱۵ همپیمان بریتانیا شده بود تا از کشورش در برابر حملات خارجی دفاع کند.
البته الحسنی درباره دلیل مخالفت بریتانیا مدعی است که این کشور از وجود شرکای روسی و فرانسوی برای آموزش ارتش یهودی و تبدیل این شراکت به رقابت استعماری در منطقه هراس داشت.
به هر حال، همانطور که امین عبدالله محمود در کتاب «طرحهای اسکان یهودیان از انقلاب فرانسه تا پایان جنگ جهانی اول» ذکر میکند، این طرح پس از صدور بیانیه بالفور در دوم نوامبر ۱۹۱۷ بهطور کلی لغو شد؛ زیرا رششتاین در آن زمان پاسخی از دولت بریتانیا دریافت کرد که بر لزوم هدفمند ساختن هرگونه تلاش برای تاسیس یک کشور یهودی در خاک فلسطین و نه در جای دیگر تاکید داشت.
رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.
لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.
انضم/ي إلى المناقشة
مستخدم مجهول -
منذ 3 أيامكل التوفيق ومقال رائع
Ahmad Tanany -
منذ أسبوعتلخيص هايل ودسم لجانب مهم جداً من مسيرة الفكر البشري
مستخدم مجهول -
منذ أسبوعلا يوجد اله او شئ بعد الموت
Mohammed Liswi -
منذ أسبوعأبدعت
نايف السيف الصقيل -
منذ أسبوعلا اقر ولا انكر الواقع والواقعة فكل الخيوط رمادية ومعقولة فيما يخص هذه القضية... بعيدا عن الحادثة...
جيسيكا ملو فالنتاين -
منذ اسبوعينمقال بديع ومثير للاهتمام، جعلني أفكر في أبعاد تغير صوتنا كعرب في خضم هذه المحن. أين صوت النفس من...