شاركوا في مهمّتنا،
بل قودوها

اشترك/ ي وشارك/ ي!
داستان کوچ اجباری کردها به لیبی

داستان کوچ اجباری کردها به لیبی

انضمّ/ ي إلى مجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات”.

هدفنا الاستماع إلى الكل، لكن هذه الميزة محجوزة لمجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات"! تفاعل/ي مع مجتمع يشبهك في اهتماماتك وتطلعاتك وفيه أشخاص يشاركونك قيمك.

إلى النقاش!

فارسی

الأربعاء 5 يناير 202204:00 م

امپراتوری عثمانی برای ایمن ماندن از قیام‌ کردها و تحکیم سیطره‌ی خود بر ‏مناطق کردنشین، اجرای طرحی را در اوایل آخرین دهه از قرن نوزدهم آغاز ‏کرد که به کوچ اجباری چندین خانواده‌ کرد از سرزمین مادری‌شان کردستان ‏و اقامت آن‌ها در مناطقی از لیبی منجر شد.‏

اصطلاح کردستان، به‌معنای سرزمین مردم کرد، عنوانی برای اشاره به ‏مناطق کردنشین است که دارای جوامعی با هویت همگن قومی هستند؛ اما این ‏مناطق اکنون مرزهای سیاسی ندارند و بین ترکیه، عراق، ایران و سوریه ‏پراکنده شده‌اند.‏

قیام‌های ضد سلطه

دکتر حامد محمود عیسی در کتاب «مسئله‌ی کردهای خاورمیانه؛ از آغاز تا ‏سال 1991» می‌نویسد هجوم ارتش مصری به فرماندهی ابراهیم پاشا علیه ‏عثمانی‌ها در سال 1832، که از طریق آسیای صغیر تا دروازهای قسطنطنیه ‏پیش رفت، آتش میل به استقلال کامل را در جان برخی رهبران کرد شعله‌ور ‏ساخت تا از خود بپرسند «اگر یونانی‌ها و مصری‌ها که تا پیش از این جزو ‏رعایای باب عالی بودند توانستند ارتش ترک را عقب برانند و آن را شکست ‏دهند و استقلال خود را به دست بیاورند، چرا کردها حق نداشته باشند خود را ‏به روش خاص خود اداره کنند؟»‏

مقامات عثمانی در مقابل تلاش کردند با ‏کوچاندن کردها از سرزمین مادری‌شان به نقاط دوردست راه‌حلی برای ‏مشکلاتی بیابند که قبایل کردی ایجاد می‌کردند. در این میان، لیبی یکی از ‏نقاطی بود که برای اسکان کردها با هدف کاهش شدت قیام‌های آنها انتخاب ‏شد

این‌گونه بود که احساسات قومی در میان تجار و بازرگانان تحصیل‌کرده و ‏میهن‌پرست، اعم از واردکنندگان و صادرکنندگان که سلطه‌ی ترک‌ها در راه ‏تجارتشان سنگ‌اندازی می‌کرد، فراگیر شد. این عواطف در مناطق بایزید، ‏‏«وان» ترکیه، خوی و نخجوان آذربایجان نیز گسترش یافت و کردها دست به ‏قیام‌های پرشماری علیه حکومت عثمانی‌ زدند.‏

در آن مقطع ایلات و قبایل همچون امیرنشین‌هایی مستقل‌ بودند که با ‏برخورداری از نفوذ کامل در سرزمین خود جنگ‌های مستمری علیه ترک‌ها ‏و یکدیگر به راه می‌انداختند. تلاش‌ها برای برپایی حکومت مرکزی ترکی در ‏مناطق کردنشین همیشه منجر به خیزش‌های جدید می‌شد و به گفته حامد ‏محمود عیسی، تا دولت عثمانی مشغول خاموش کردن آتش یک قیام می‌شد ‏آتش خیزشی دیگر شعله‌ می‌کشید.‏

همین وضعیت سال‌به‌سال ادامه یافت و ترک‌ها در این نبرد نفس‌گیر گاه‌ ‏و ‌بیگاه پیروزی گذرایی کسب می‌کردند، اما سیطره‌ی واقعی آنها بر سرزمین ‏کردها ناقص باقی می‌‎ماند.‏

کوچاندن ایل هماوند

حامد محمود عیسی روایت می‌کند که مقامات عثمانی در مقابل تلاش کردند با ‏کوچاندن کردها از سرزمین مادری‌شان به نقاط دوردست راه‌حلی برای ‏مشکلاتی بیابند که قبایل کردی ایجاد می‌کردند. در این میان، لیبی یکی از ‏نقاطی بود که برای اسکان کردها با هدف کاهش شدت قیام‌های آنها انتخاب ‏شد.‏

در رأس ایلات و قبایلی که برای کوچ و تبعید انتخاب شدند، ایل هماوند بود. ‏برادوست میتانی، پژوهشگر کرد، در گفت‌و‌گو با رصیف۲۲ می‌گوید این قبیله ‏که در اطراف شهر سلیمانیه عراق مستقر بودند همیشه علیه حاکمیت عثمانی ‏قیام می‌کردند و همین مسئله دولت عثمانی را ناچار ساخت درسال 1890 ‏برای سرکوب قیام‌شان نیروی نظامی گسیل کند.‏

این راه‌حل ریشه‌ای نبود، چون قیام‌های هماوندی‌ها هنوز آرام نگرفته دوباره ‏شعله می‌کشید. به همین دلیل مقامات عثمانی به پیشنهاد دیگری فکر کردند که ‏احمد راسم پاشا، والی عثمانی لیبی، مطرح کرد.‏

به گفته میتانی، این پیشنهاد شامل کوچاندن بین صد تا دویست خانواده‌ی این ‏قبیله از محل زندگی خود، طوری که رهبران جنبش‌های انقلابی علیه حکومت ‏عثمانی نیز جزو آنها باشند، و اسکان اجباری آنها در لیبی بود.‏

میتانی می‌نویسد بر اساس این پیشنهاد خانواده‌های کرد به صورت گروهی به ‏بنغازی، جبل اخضر و طرابلس غربی برای کار کشاورزی کوچانده می‌شدند ‏و دولت عثمانی حمایت لازم را، «مانند بذر زراعی و دیگر امکانات ‏مختلف»، برای اسکان آنها در جامعه جدید ارائه می‌کرد.‏

عصیان کوچانده‌شده‌ها

دولت عثمانی با پیشنهادهای راسم پاشا موافقت کرد و برخی خانواده‌های کرد ‏از ایل هماوند را به شهر طرابلس فرستاد. عثمانی‌ها همچنین گروهی از ‏کردها را، که برای حکومت خطر محسوب می‌شدند و قبلا به منطقه‌ی ازمیر در ‏سواحل آناتولی مشرف بر دریای مدیترانه کوچانده شده بودند، به شهر بنغازی ‏فرستاد و گروه‌های دیگری از آن‌ها را در جبل اخضر و طرابلس غربی ‏مستقر کرد.‏

مصطفی عبدالله بعیو در کتاب «طرح صهیونیستی اسکان یهودی‌ها در لیبی» ‏می‌نویسد آن دسته از کردها که به سمت طرابلس غربی رفتند تلاش کردند به ‏گروه‌هایی که در بنغازی مستقر شده بودند بپیوندند تا با هم در جبل اخضر ‏زندگی کنند، اما تلاش‌هایشان به نتیجه نرسید.‏

بر اساس نوشته‌های بعیو دولت ولایتی علاوه بر تعهد به تامین هر نوع بذری ‏که کردها می‌خواستند، مبالغی پول نیز برای مهیا کردن امکانات زندگی جدید ‏آن‌ها خرج کرد و به هر یک از افراد خانواده‌‌های کرد کوچانده‌شده مبلغ ‏یک ‌قرش و نیم صاغ مستمری روزانه اختصاص داد.‏

اما کردهای تازه‌وارد هیچ یک از این تسهیلات را نپذیرفتند و ترجیح دادند ‏برای برگشت به سرزمین‌شان پافشاری کنند. این والی منطقه را برآن داشت تا ‏با دولت مرکزی در استانبول نامه‌نگاری کند و به آنها خبر دهد که همه‌ی ‏تلاش‌های دولت ولایتی برای قانع ساختن کردها به قبول زندگی جدید شکست ‏خورده است.‏

بعیو یادآورمی‌شود که والی دلایل ناکامی طرح اسکان کردها در منطقه‌ی ‏سِرت را در این می‌دید که «گروه‌های کردی که به سِرت آمده بودند کشاورز ‏نبودند که بتوانند در معیشت خود به کشاورزی تکیه کنند، بلکه به جابه‌جایی و ‏کوچ و ظواهر اجتماعی ویژه این نوع زندگی عادت داشتند. آن‌ها قبایلی بودند ‏که سیار زندگی می‌کردند، جابه جا می‌شدند، دست به حمله و غارت می‌زدند و ‏رابطه‌ای با زندگی محدود و شسته‌رفته نداشتند».‏

اما این مسئله نتوانست راسم پاشا را از طرحش منصرف کند. او پس از آنکه ‏کردها با پذیرش طرح کشاورزی برای اسکان مخالفت کردند، تلاش کرد ‏راه‌حلی برای این مشکل پیدا کند. به همین دلیل کوشید افراد مجرد این قبایل ‏را به نیروهای مسلح و نیروی دریایی امپراتوری عثمانی، که کشتی‌های ‏جنگی‌اش در بنادر لیبی نیرو لازم داشت، ملحق کند. او همچنین برخی از آنها ‏را به نیروی انتظامی و امنیتی کشور اضافه کرد، اما به گفته بعیو، این تلاش ‏جدید هم موفقیتی در پی نداشت.‏

فرار و بازگشت

طرح‌های اسکان یکی پس از دیگری شکست خوردند. کردهای طرابلس ‏سرزمین مادری خود را از یاد نبردند و دلتنگی‌شان برای سرزمین‌شان موجب ‏شد برخی از آنها دست به فرار بزنند.‏

بر اساس روایت محمود عیسی، برخی کردها به رهبری «حسن بیک» به ‏همراه سران ایل هماوند (محمد اغابی سلیمان، رشید بن فتاح، عبدالقادر بن ‏حسین بیک، حسین بن علی، مصطفی کامل و کریم بن فتاح) برای بازگشت به ‏سرزمین‌شان رو به منطقه شرق گریختند. اما نیروهای دولت ولایتی آن‌ها را ‏تعقیب کردند، به طرفشان آتش گشودند و پس از آنکه رهبرشان حسن بیک را ‏در ماه آگوست 1891 کشتند توانستند آنها را دستگیر و سلاح‌هایشان را ‏مصادره کنند.‏

 کردها عادت نداشتند در برابر هیچ تهاجمی ‏تسلیم شوند. آنها درعشق به سرزمین و مقاومت تا سرحدمرگ در برابر ‏تلاش‌های حکومت عثمانی و دیگران برای شکستن شوکت و عظمتشان ‏معروف بودند

با این وجود، رهبران کردهای هماوند آن‌قدر به اصرار و پافشاری خود بر ‏نپذیرفتن ادغام در جامعه جدید ادامه دادند تا در سال 1893 احمد راسم پاشا ‏ناچار به جلب موافقت دولت عثمانی برای بازگرداندن آنها به ازمیر شود. ‏بازگشت آن‌ها با شیوع وبا همزمان شد؛ واقعه‌ای که، به گفته بعیو، ‏خسارت‌های جانی فراوانی به مردم آن منطقه وارد کرد.‏

براساس نوشته‌های میتانی، کردهای دیگر با پای پیاده به کردستان برگشتند و ‏این سفر آن‌ها شش ماه طول کشید.‏

اگرچه تلاش برای اسکان اجباری کردها در منطقه‌ی دشتی و بیابانی سِرت به ‏این دلیل شکست خورد که کردها به زندگی در کوهستان عادت داشتند، اما ‏تلاش برای اسکان آنها در منطقه‌ی جبل اخضر در برقه، که طبیعتی نزدیک به ‏طبیعت منطقه کردستان داشت، نیز موفق نشد.‏

بعیو در تفسیر این مسئله می‌گوید کردها عادت نداشتند در برابر هیچ تهاجمی ‏تسلیم شوند. آنها درعشق به سرزمین و مقاومت تا سرحدمرگ در برابر ‏تلاش‌های حکومت عثمانی و دیگران برای شکستن شوکت و عظمتشان ‏معروف بودند. ‏

با این وجود میتانی یادآوری می‌کند که چند خانواده‌ برجسته کرد هنوز ساکن ‏لیبی‌اند؛ از جمله خانواده اورفلی و خانواده الکردی که خواننده سمیر الکردی ‏هم از آنهاست. در حومه شرقی بنغازی نیز محله‌ای به نام «الکردیه» وجود ‏دارد که صدها خانواده کرد با فقر و بینوایی در آن زندگی می‌کنند.‏


رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.

لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.

Website by WhiteBeard
Popup Image