لبخند سادهترین راه برای سلام گفتن است. درودیست که نشان از رفتار مودبانه دارد و معمولا با تعارف همراه است. لبخند زدن نوعی ارتباط است که از زبانها، فرهنگها و پسزمینهها فراتر میرود. نویسندگان جهان در ستایشِ لبخند نوشتهاند؛ شکسپیر در «اتلو» مینویسد «آنکه دزدیده شده، با لبخندش چیزی از دزد میدزدد».
مارک تواین میگوید «هیچ وقت از چیزی که شما را خندانده پشیمان نشوید». در بند پانزدهم باب سیام از «امثال سلیمان» در انجیل عهد عتیق آمده که «چهرهی خوشحال، شادی به قلب میآورد» و در آموزههای اسلامی نیز لبخند نوعی عبادت است و از سنتهای پیامبر؛ از او چنین نقل شده که «تبسم تو در چهرهی برادرت صدقه است».
در فرهنگ عامه لبخندزدن شکلی از ابراز علاقه محسوب میشود. ترانهها و شعرهای زیادی در ستایش لبخند سروده شدهاند، ازجمله ایلیا ابوماضی، شاعر لبنانی، که مینویسد «تا بین مردگان و تو فاصله هست لبخند بزن، بعد از آن دیگر لبخند نخواهی زد».
سید قطب مصری هم میگوید «تو جز برای لبخند آفریده نشدی» و با این توصیه به شعرش خاتمه میدهد که «هر طور میخواهی بخند و لذت ببر». در سینمای عرب هم چندین فیلم با محوریت لبخند ساخته شدهاند، ازجمله فیلم «خون، اشک و لبخندم»، فیلم «بخند عکس قشنگ بشه» و فیلم «رنج روی لبهای خندان».
پس چرا لبخند در تاریخ هنر عرب کمیاب است؟
لبخندها در تاریخ هنر کمیاب هستند. نیکولاس جیوز در مقالهی «جدی و شوخی؛ لبخند در پرتره» با بررسی تاریخ لبخند، از تابلوی مونالیزای داوینچی گرفته تا نقاشیهای کاراواجو و عکسهای الکساندر گارنر از چهرهی آبراهام لینکلن، مینویسد: «در تاریخِ بلند پرتره، برای لبخندِ گشوده چهبسیار ابروها درهم کشیدهاند». او دهان را یک محل نزاع جدی در تاریخ پرتره توصیف میکند، «یک کشمکش مدام بین جدی بودن و لبخند زدن».
مناطق مختلف جهان عرب برای مدتی طولانی عرصهی آشوبهای سیاسی، جنگها، درگیریها و انقلابهایی بوده که منجر به دستوپنجه نرم کردن هنرمندان عرب با مشکلاتی جدی شدهاند. در نتیجه، پرترهی بسیاری از سوژهها با حالتی پکر و غمگین تصویر شده تا بازتابی از زمینهها و شرایط متفاوتشان باشد
جولیا فیوره نظرگاه جذابی را دربارهی این موضوع در مقالهی «چرا لبخندها در تاریخ هنر کمیاب هستند؟» ارائه میکند. او مینویسد «شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که غربیهای قرنهای گذشته از لبخند زدن در پرتره خودداری میکردند تا دندانهای زشتشان را نشان ندهند. اما در واقع، بهداشت ضعیف دهان آنقدر در آن دوران رایج بود که ناقض جذابیت محسوب نمیشد». مطالعهی مقالهی جولیا فیوره که به بررسیهای نیکولاس جیوز دربارهی کمیابیِ لبخند در تاریخ هنر غرب میپردازد، من را برآن داشت تا بهدنبال دلایل احتمالی این کمیابی در جهان عرب بگردم.
خندهی بیدلیل بیادبیست
ضربالمثلهایی وجود دارند که خنده را نفی میکنند. یکی از مشهورترینِ این ضربالمثلها در زبان عربی میگوید «خندهی بیدلیل بیادبیست». بچههایی که میخندند را با این جمله توبیخ میکنند. خنده و لبخند بهویژه نزد افراد مسن و در مکانهای رسمی، معمولا بیاحترامی محسوب میشود. همچنین اعتقادی وجود دارد مبنی بر اینکه خنده با خودش شر میآورد و هستند افراد بدبینی که اغلب بعد از خندیدن دعایی میخوانند تا مبادا خندههایشان بدیُمنی بیاورد. اینکه این باورها تا چه زمانی رنگوبوی حقیقت به خود گرفتهاند چندان روشن نیست، اما میتوانند در توضیحِ نگرشها به لبخند و پرهیز از آن در پرترهها بهکار بیایند.
«دختر در لباس صورتی» (۱۹۴۵) و «همسرم با شال سبز »(۱۹۲۴)، محمود سعید
محمود سعید (مصر، ۱۹۶۴-۱۸۹۷) در بیشتر آثار پرترهاش سوژههای عمیقا بیانگر و البته بیلبخند را به تصویر میکشد؛ تابلوهای «همسرم با شال سبز» و «دختر در لباس صورتی» نیز از این قاعده مستثنا نیستند.
جواد سلیم (عراق، ۱۹۶۱-۱۹۱۹) هم سوژههای متعدد چشمنوازی را کشیده که لبخند به لب ندارند. در تابلوی «پرترهی یک دختر» دختربچهای در حالوهوایی مرموز و کسالتبار با دقت به روبهرویش نگاه میکند. پرترهی «باغبان» نیز فیگوری تلطیفشده و احساسی را با چشمانی عمیقا گویا و بیانگر نشان میدهد.
فرآیند طولانی و طاقتفرسای نشستن برای یک پرتره
این روزها لبخند زدن و سلفی گرفتن چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد، اما نشستن روبهروی یک نقاش که میخواهد پرترهی شما را بکشد فرآیندی طولانی و طاقتفرسا برای هر دو طرف است. این فرآیند بستگی به کاری دارد که نقاش میخواهد بکند، اما در بیشتر موارد باید در یک حالت برای مدتی طولانی بنشینید و غیرممکن است بتوانید لبخندی را برای چنین مدتزمانی بر لبانتان نگه دارید. اغلب اوقات سوژه حالتی را انتخاب میکند که بدنش راحت و طبیعی باشد تا بتواند ساعتهای طولانی بدون بیقراری بنشیند.
نمایی از فیلم، صبری راغب در حال کشیدن پرترهی احسان عبدالقدوس (۱۹۸۳)، پرتره احسان عبدالقدوس (۱۹۸۶)
در نمایی از یک برنامه در تلویزیون دولتی مصر صبری راغب (مصر، ۲۰۰۰-۱۹۲۰) در حال کشیدن پرترهی احسان عبدالقدوس -نویسنده، روزنامهنگار، رماننویس و سردبیر روزنامههای مصری الاخبار و الاهرام- در سال ۱۹۸۳ نشان داده شده است. عبدالقدوس که در طول این جلسه سیگار میکشد و تا حدودی تکان نیز میخورد، در حالتی راحت و موقعیتی طبیعی نشسته است. اینکه تاریخ پایان نقاشی سال ۱۹۸۶ است نشان میدهد احتمالا زمان زیادی طول کشیده تا هنرمند کارش را به اتمام برساند.
حسین بیکار در حال کشیدن یک پرتره (۱۹۸۳)، «بدون عنوان» (۱۹۷۳)
حسین بیکار (مصر، ۲۰۰۲-۱۹۱۳) در نمایی از یک فیلم کوتاه، که در تلویزیون دولتی مصر پخش شده، در حال کشیدن یک پرتره با پاستل است. در طول جلسهی نقاشی، سوژه بهطور واضحی مضطرب است و بهنظر میرسد برای بیحرکت نشستن تحت فشار باشد، اما در کمال تعجب، بیکار میتواند چهرهی او را بکشد. کارهای حسین بیکار تجربههای متنوعی در سبکهای مختلف را شامل میشوند. او پرترههای بسیاری کشیده که بیشترشان چهرههایی جدی را نمایش میدهند.
نقاشی بدون لبخند، امکانی بیشتر برای بیان خلاقانه
وقتی پرترهی فردی که لبخند میزند را میبینید، بیدرنگ جذب لبخندش میشوید. او میتواند حالتی شرورانه، پوزخند یا رفتاری هشیارانه داشته باشد، اما پرترهی یک سوژهی لبخندبهلب محدودیتهایی برای ترسیم عمق شخصیت بههمراه دارد. یک چهرهی خیره یا حالتی مبهم میتواند حالوهوایی مرموز ایجاد کند و ابعاد مختلف شخصیتِ سوژه را آماده برای تفسیر نشان دهد.
«کافه مراکشی» (۱۹۶۴) اثر عبدالعزیز القرجی، پرترهی خانوادگی (۱۹۶۲) اثر زبیر ترکی
در این تابلوهای رنگارنگ تونسی، زبیر ترکی (تونس، ۲۰۰۹-۱۹۲۴) پرترهای خانوادگی با چهرههایی سرد کشیده که کوچکترین ویژگیهای شخصیتی هر یک از اعضای خانواده را نشان میدهد. از سویی دیگر، عبدالعزیز القرجی (تونس، ۲۰۰۸-۱۹۲۸) مجلس موسیقی پرجنبوجوشی را تصویر کرده که تمام حاضران را غرق در دنیای خودشان نشان میدهد. در نگاه اول، زاویهی سبیل یکی از حاضران اینطور به نظر میرساند که لبخندی بر لب دارد، اما چشمان او همچون دیگران خیره به روبهروی خویش است.
«تهیهی عود - مراسم زار» (۲۰۱۵) و «بدون عنوان» (۲۰۱۵)، کماله ابراهیم اسحاق
در این برشها از تابلوی «تهیهی عود - مراسم زار» و تابلو «بدون عنوان» کماله ابراهیم اسحاق (سودان، متولد ۱۹۳۹)، چهرهی زنان کجومعوج شده و دهانهایشان با حالتهای مختلفی پیچ خورده تا انبوهی از احساسات و حالتهای روانی را، با سبک خاص کارهای اسحاق، بازتاب دهند.
سوژههای جدی و حالتهای محزون
مناطق مختلف جهان عرب برای مدتی طولانی عرصهی آشوبهای سیاسی، جنگها، درگیریها و انقلابهایی بوده که منجر به دستوپنجه نرم کردن هنرمندان عرب با مشکلاتی جدی شدهاند. در نتیجه، پرترهی بسیاری از سوژهها با حالتی پکر و غمگین تصویر شده تا بازتابی از زمینهها و شرایط متفاوتشان باشد.
«رویاهای زندانی» (۱۹۶۱، از مجموعهی بنیاد هنری بارجیل) و «در زندان زنان» (۱۹۶۰)، انجی افلاطون
انجى افلاطون (مصر، ۱۹۸۹-۱۹۲۴) در مجموعه نقاشیهای زندانش شرایط تیرهوتار دوران حبس خودش را تصویر کرده است. نقاشیهای افلاطون معمولا مبارزهها و موضوعهای سیاسی جامعهی مصر را بازتاب میدهند، در نتیجه، بیشتر سوژهها در کارهای او خموده و بیلبخند ظاهر میشوند.
«گدا در حال استراحت» (۱۹۷۴) و «آنچه بعد رخ داد» (۱۹۶۵)، لؤى کیالی
لؤی کیالی (سوریه، ۱۹۷۸-۱۹۳۴) نیز از شرایط اجتماعی و سیاسی اطرافش الهام میگرفت. او فیگورهای منفرد متعددی نقاشی کرد، ازجمله همین گدای در حال استراحت که خسته به نظر میرسد و با ابروهایی درهمکشیده خوابش برده است. او در یک نقاشی قدیمیتر به نام «آنچه بعد رخ داد» چند پناهجوی فلسطینی را کشیده است؛ سوژههایی که تیرهروز، رنجور، پابرهنه و ازهمگسیخته تصویر شدهاند.
جدی گرفته شدن
عمر دانشگاههای هنر مدرن در جهان عرب، برخلاف دانشگاههای هنر در غرب، از میانههای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی آغاز شده است. شاهزاده یوسف کمال، حامی و علاقهمند هنرها و عضوی از خاندان سلطنتی مصر، مدرسهی هنرهای زیبای قاهره را در سال ۱۹۰۸، هنگامی که نقاشی در منطقه همچنان در چارچوب سبک سنتی عثمانی کشیده میشد، تاسیس کرد.
وقتی پرترهی فردی که لبخند میزند را میبینید، بیدرنگ جذب لبخندش میشوید. او میتواند حالتی شرورانه، پوزخند یا رفتاری هشیارانه داشته باشد، اما پرترهی یک سوژهی لبخندبهلب محدودیتهایی برای ترسیم عمق شخصیت بههمراه دارد
مدرسهی «هنر در تونس» که در سال ۱۹۲۳ گشایش یافت، اولین مدرسهی هنر در شمال آفریقا بود. این در حالی بود که بیشتر هنرمندان در عراق، اردن و فلسطین بهدلیل شرایط شغلی خودآموخته بودند. بیشتر کشورهای عربی در میانهی قرن بیستم میلادی از حکومتهای استعماری فرانسه و بریتانیا استقلال پیدا کردند و این راه توسعهی جنبشهای هنر مدرن در جهان عرب را هموار کرد. با گسترش این جنبشها، جدی گرفتهشدن بهعنوان هنرمند سخت شد. هنرمند برای آنکه جدی گرفته شود باید سوژههای جدی میکشید.
«بدون عنوان» (۱۹۶۷) و «اولین استادم جرج علیاف» (۱۹۶۰)، مهنا الدره
مهنا الدره (اردن، ۲۰۲۱-۱۹۳۸) سبکهای هنری مختلفی را از خلال آثارش تجربه کرد و کارهایی کشید که خلقوخوی او را بازتاب میدادند. پرترههای او مملو از احساس هستند و بیشتر سوژههایش عمیقا در تفکر و بیلبخند تصویر شدهاند.
این خودنگارههای زنان هنرمند پیشروی لبنانی، سلوى روضه شقير (لبنان، ۲۰۱۷-۱۹۱۶) و أوغيت الخورى كالان (لبنان، ۲۰۱۹-۱۹۳۱)، نگاه خیرهی جدی آنها را نشان میدهند. در تاریخ هنر و نسبت به هنرمندان مرد، زنان هنرمندِ اندکشماری در طول زندگی خود موفق بوده و به شهرت رسیدهاند. چهرههای جدی شقیر و کالان میتواند بازتابی از عزم و ارادهی آنها باشد.
ظهور عکاسی و پیدایش لبخند
با ظهور عکاسی در میانهی قرن نوزدهم میلادی گنجاندن لبخند در پرتره آسانتر شد. جولیا فیوره با اشاره به این نکته مینویسد «لبخند تبدیل به قسمت استاندارد پرتره شد». بههرترتیب در جهان عرب مدتزمانی طول کشید تا لبخند تبدیل به ویژگی مطلوبی در پرتره شود. مردم ژستهای جدی میگرفتند تا محترم به نظر بیایند. در سریال تاریخی «اهو ده اللى صار» (روزی روزگاری) محصول سال ۲۰۱۹، بسیاری از افراد در اسکندریهی قرن نوزدهم میلادی علاقهمند هستند در استودیوهای محلی و با چهرهای خیره عکس بندازند، چون دلشان میخواهد آیندگان که عکس آنها را در نبودشان میبینند فکر کنند اینها آدمهای جدی و مهمی بودهاند، نه ناچیز و بیاهمیت.
عکسها از مجموعهی یاسر الوان در آرشیو عکس «عکاسه» در دانشگاه نیویورک ابوظبی
در این عکسهای مجموعهی یاسر الوان در آرشیو عکس «عکاسه»ی دانشگاه نیویورک ابوظبی، تمام سوژهها بیلبخند، شیکپوش، خیره به دوردست و به سبک مد روز آن دوران در قاب ظاهر شدهاند.
اما بعدها این وضعیت بهتدریج تغییر کرد؛ تغییر مسیری که در فیلم «بخند عکس قشنگ بشه» نیز نشان داده شده است. در این فیلم شخصیت «سید» با بازی احمد زکی شغلش بهعنوان عکاس را خیلی جدی میگیرد و مردم از تمام اقشار و طبقههای اجتماعی به استودیوی سید میآیند تا او از آنها عکاسی کند. سید احساس مسئولیت زیادی برای تصویر کردنِ این افراد در بهترین شکل ممکنِ خودشان میکند و از آنها خواهش میکند لبخند بزنند تا عکس خوبی از آب دربیاید.
با تغییر ذائقه بهسبب رشد عکاسی، کمکم لبخند در نقاشیهای پرتره هم ظاهر شد؛ اگرچه در نمونههایی نادر و هنوز هم کمشمار.
«همسر آقای احمد مظلوم» (۱۹۳۶) و «زنی با موهای فر طلایی» (۱۹۳۳) اثر محمود سعید، «عایشه کیالی» (۱۹۵۲) اثر ولؤى كيالى
«مهماندار هواپیما» (۱۹۹۵) اثر زبیر ترکی، «لویس عوض» (۱۹۸۵) اثر صبری راغب، «بدون عنوان» (پسرها و هندوانه)
همان هنرمندانی که بیشتر پرترههایشان بیلبخند هستند، لبخندهای درخشانی را نیز به روی بوم نقاشی آوردهاند؛ از پرترههای محمود سعید از زنان مصری گرفته تا پرترهی لبخندبهلبی که لؤى كيالى کشیده، همچنین پسران خندانِ هندوانه بهدست در نقاشی جواد سلیم و مهماندار زیبای هواپیما در نقاشی زبیر ترکی و پرترهی صبری راغب از لبخند محترمانهی لویس عوض.
جالب است که در تاریخ هنر، فارغ از زمینههای اجتماعی و فرهنگی، لبخند عنصری کمیاب در پرتره است. شاید این موضوع توضیحی برای این پرسش باشد که چرا گاهی قدم گذاشتن در یک موزه یا گالری برای مردم ترسناک است. به هر حال، نگاهی دقیقتر میتواند خندههای از ته دل، پوزخندها، نیشهای باز و لبخندهای بسیاری را در تاریخ هنر عرب نشانمان دهد.
رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.
لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.
انضم/ي إلى المناقشة
مستخدم مجهول -
منذ 4 أيامكل التوفيق ومقال رائع
Ahmad Tanany -
منذ أسبوعتلخيص هايل ودسم لجانب مهم جداً من مسيرة الفكر البشري
مستخدم مجهول -
منذ أسبوعلا يوجد اله او شئ بعد الموت
Mohammed Liswi -
منذ أسبوعأبدعت
نايف السيف الصقيل -
منذ اسبوعينلا اقر ولا انكر الواقع والواقعة فكل الخيوط رمادية ومعقولة فيما يخص هذه القضية... بعيدا عن الحادثة...
جيسيكا ملو فالنتاين -
منذ اسبوعينمقال بديع ومثير للاهتمام، جعلني أفكر في أبعاد تغير صوتنا كعرب في خضم هذه المحن. أين صوت النفس من...