شاركوا في مهمّتنا،
بل قودوها

ساهم/ ي في صياغة المستقبل!
خیابان «مصدق» در قاهره... اشک شوق نخست‌وزیر ایران در میان مردم مصر

خیابان «مصدق» در قاهره... اشک شوق نخست‌وزیر ایران در میان مردم مصر

انضمّ/ ي إلى مجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات”.

هدفنا الاستماع إلى الكل، لكن هذه الميزة محجوزة لمجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات"! تفاعل/ي مع مجتمع يشبهك في اهتماماتك وتطلعاتك وفيه أشخاص يشاركونك قيمك.

إلى النقاش!

فارسی

الجمعة 6 أغسطس 202104:54 م

اولین منطقه‌ای که گردشگران در پایتخت مصر (قاهره) بعد از خروج از مرزهای اداری استان قاهره و عبور از پل «الجلاء» با آن روبه‌رو می‌شوند، منطقه‌ي «الدقّی» است. این منطقه در دهه‌های اخیر به مرکز اصلی سکونت شهروندان کشورهای مختلف عربی تبدیل شده است.

نام منطقه «الدقّی» برگرفته از نام خانواده‌ای اصیل است که از بخش مصر عليا آمده و در این منطقه ساکن شده بودند. منطقه «الدقّی» در اوایل قرن گذشته و در زمانی که هنوز تبدیل به یک منطقه‌ی شهری نشده بود، محله‌ای بود شامل تعدادی ویلا و کاخ پراکنده در میان زمین‌های کشاورزی.

برای رهگذران معروف‌ترین خیابان امروزی اين منطقه، یعنی خیابان «مصدق»، باور کردن ماجرای جالبی که منجر به نامیدن این خیابان تجاری به نام «مصدق» شده، دشوار است؛ خیابانی که در آن حرکت در طول شب و روز متوقف نمی شود .

آغاز ماجرا بازمی‌گردد به زمانی که رهبر سیاسی و نخست‌وزیر سابق ایران «محمد مصدق» (1967-1882) نتوانست احساسات خود را در مقابل توده‌های مردم مصر کنترل کند. آنان برای استقبال از مصدق در سفر تاریخی و مشهورش به قاهره در اواسط قرن بیستم به دعوت نخست وزیر وقت مصر، «مصطفی نحاس پاشا»، آمده بودند. مصدق در بالکن هتل «شِپِرد» تحت تأثیر استقبال گرم و شادی نیروهای ملی مصر و قشرهای مختلف مردم این کشور به گریه می‌افتد.


این سفر تأثیرات گسترده‌ای در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی داشت و مصر در سال 1979 با نامگذاری یکی از مهم‌ترین خیابان‌های منطقه‌ی «الدقی» در استان جیزه به نام «مصدق» آن را جاودانه کرد.

در سال 1951 (1330 شمسی)، مصر و ایران در برابر نفوذ و قدرت انگلیس در یک مسیر قرار داشتند. هنگامی‌که محمد مصدق در 19 آوریل (8 اردیبهشت) همان سال به نخست وزیری ایران رسید، تصمیم به ملی شدن نفت ایران گرفت که در 30 آوریل توسط دولت تأیید شد و از همان لحظه - بر اساس کتاب «مدافع آیت الله» نوشته‌ی نویسنده بزرگ مصری، محمد حسنین هیکل»، مصدق مظهر آرمان های مردم ایران و نماد افتخار ملت شد.

در مصر نيز، نخست وزیر، «مصطفی نحاس پاشا»، تصمیم به لغو پیمان 1936 در برابر پارلمان مصر گرفت؛ پیمانی که مصر با انگلیس امضا کرده و از نظر مخالفان، اقرار به تبعیت دولت مصر از انگلیس بود.

از نظر نحاس پاشا، مصدق تصمیمات انقلابی و میهن پرستانه‌ای را دنبال کرد که مشابه رویکرد مصر در مخالفت با نفوذ و قدرت انگلیس بود. بر همین اساس، مصدق را برای سفر به مصر دعوت کرد

از همین زمان، دو کشور مصر و ایران در رویارویی آشکار با انگلیس قرار گرفتند. در مصر، سرعت عملیات چریکی در شهرهای کانال سوئز افزایش یافت و روزانه تعدادی بر اثر سرکوب بیش از حد نیروهای انگلیسی به شهادت می‌رسیدند. در ایران نیز، سازمان اطلاعات آمریکا با همکاری انگلیس نقشه‌ای برای رهایی از مصدق با کودتای 22 آگوست 1953 (28 مرداد 1332) طراحی کرد. با این نقشه، مصدق در حبس خانگی قرار گرفت تا اینکه در سال 1967 تنها در خانه اش درگذشت.

محمد حسنین هیکل در کتابش (مدافع آیت الله) ذکر می‌کند: «پس از تصمیم برای ملی شدن نفت در ایران، دولت انگلیس که کنترل شرکت نفتی (انگلیس و ایران) را در دست داشت، در دادگاه بین‌المللی علیه‌ ایران شکایت می‌کند. قبل از آن نیز پرداخت تعهدات مالی خود به خزانه‌‌ی ایران را متوقف می‌کند. این اقدامِ دولت انگلیس منجر به عدم پرداخت حقوق بسیاری از کارکنان دولت شد. پس از آن وضعیت بدتر می شود تا اینکه شرکت نفتی انگلیس و ایران، پالایش نفت را متوقف می‌کند.»

هیکل شخصیت مصدق در آن زمان را این گونه توصیف می‌کند: «او به عنوان یک رهبر سیاسی (ترکیب عجیبی) از ویژگی‌های مختلف بود. اگر چه به هفتاد سالگی رسیده بود اما سخنرانی توانا بود که در تحریک احساسات مهارت داشت و از تمام غم‌ها و رنج‌های شیعیان آگاه بود.»


هیکل اضافه می‌کند: «با ویژگی های سخنرانی او آشنا شده بودم. او معمولاً با نمایندگان مجلس در مورد رنج های مردم ایران صحبت می‌کند تا اینکه تحت تأثیر سخنرانی خود قرار می‌گیرد و سپس اشک می ریزد و به سرفه می‌افتد. سپس نمایندگان به سوی او می‌روند. برایش چند لیوان آب و کولونیا و خوشبوکننده برای خوردن و بوییدن‌شان و بهتر شدن حالش می‌برند. پس از مدتی کوتاه موفق می‌شوند او را سر پا نگه‌دارند و او سخنرانی خود را ادامه می‌دهد. اما پس از پنج دقیقه دوباره به همان وضعیت دچار می‌شود. همه از صداقت احساساتش شگفت زده می‌شدند. بسیار وفادار بود و در سال 1951 مظهر آرمان‌های مردم ایران شد.»

نحاس پاشا، بسیار تحت تأثیر اقدامات اصلاح طلبانه و ملی‌گرایانه‌ی مصدق قرار گرفت. از نظر نحاس پاشا مصدق تصمیمات انقلابی و میهن پرستانه‌ای را دنبال کرد که مشابه رویکرد مصر در مخالفت با نفوذ و قدرت انگلیس بود. بر همین اساس، مصدق را برای سفر به مصر دعوت کرد. مصدق در 20 نوامبر 1951 در میان استقبال بی‌سابقه سیاستمداران ارشد مصری و نیروهای ملی و گروه‌های مختلف مردمی‌که خیابان‌ها را از «ایستگاه مصر» تا «میدان اپرا» پر کرده بودند، وارد فرودگاه قاهره شد.

در جریان این استقبال او چنان متأثر و احساساتی می‌شود و به گریه می‌افتد که نمی‌تواند سخنرانی کند و فردای آن روز، سخنرانی‌اش را از طریق رادیو انجام می‌دهد.


روزنامه‌ی مصری «الأهرام»، سفر 4 روزه‌ی مصدق را ثبت کرد و آن را در شماره‌ی 21 نوامبر خود این گونه توصیف کرد: «سرتاسر قاهره برای میزبانی قهرمان بزرگ، دکتر مصدق، به خیابان ها رفته است. همه‌ی مردم در کاروان‌هایی سازمان‌دهی‌شده و شعارهایی برای (قهرمان، مبارز استعمار و رهبر مجاهدان آزاد) سر می دهند.» این روزنامه در گزارشش اضافه می‌کند: «فرودگاه ملک فاروق مقصد هزاران نفر از مردم و گروه‌های مختلف بود.»

مصدق به خبرنگار الأهرام می‌گوید: «ایران کاملاً از مصر حمایت می‌کند. مصر و ایران به یک بیماری مبتلا هستند و درمان این بیماری یکی است؛ دو کشور باید برای استقلال خود تلاش کنند تا زمانی که به استقلال کامل برسند.»


دکتر سعید الصباغ در کتاب خود به نام «رابطه قاهره و تهران: رقابت یا همکاری؟" اشاره می‌کند که روشنفکران و نویسندگان مصری، سفر مصدق را نشانه‌ای از «جهش شرق» می‌دانند و اعلام می‌کنند که همان‌گونه که نفت آبادان حق دولت ایران است، کانال سوئز نیز علی‌رغم هرگونه تجاوز و استبداد، حق مصری‌ها و دارایی آنان به شمار می‌رود. بر اساس این امیدها و دردهای مشترک، مصر و ایران متحد می‌شوند و همواره از یکدیگر حمایت خواهند کرد.

در سال 1979 و با تصمیم رئیس جمهور وقت مصر، انور سادات، برای جاودانه‌کردن نام مصدق، نام خیابان «امپراتور پهلوی» در منطقه‌ی «الدقّی» به «مصدق» تغییر یافت

یکی از نتایج این سفر به رسمیت شناختن عنوان جدید ملک فاروق، یعنی «پادشاه مصر و سودان» توسط ایران در 10 دسامبر 1951 بود. ایران اولین کشوری بود که‌این عنوان را به رسمیت شناخت و در همان سال، محمد مصدق در همه‌پرسی مجله‌ی آمریکایی «تایم» به‌عنوان شخصیت سال انتخاب شد.


در سال 1979 و با تصمیم رئیس جمهور وقت مصر، انور سادات، برای جاودانه‌کردن نام مصدق، نام خیابان «امپراتور پهلوی» در منطقه‌ی «الدقّی» به «مصدق» تغییر یافت. پس از آن، خیابان مصدق به مهم‌ترین خیابان این منطقه که نقطه‌ی تمرکز مدارس و سفارتخانه‌ها بود، تبدیل شد. منطقه‌ی الدقی میزبان بیش از 100 مدرسه و 60 سفارتخانه‌ی خارجی شد و این‌گونه بود که‌این منطقه از یک روستای کوچک در حومه‌ی جیزه به یک منطقه‌ی نخبه‌نشین بدل شد.

خیابان «مصدق» در مرکز منطقه مدارس و سفارتخانه‌ها قرار دارد و از خیابان الدقّی آغاز و به خیابان سودان ختم می‌شود. از سمت محله‌ی مهندسان در مجاورت خیابان‌های «ایران» و «تحریر» و خیابان «اتحادیه‌ی عرب» قرار دارد و خیابان «محی الدین ابوالعِز» از آن می‌گذرد.در نیمه‌ی اول قرن گذشته، محله‌ی «الدقی»، به‌خاطر وجود کاخ‌ها و مزارع فراوان، محل سکونت ثروتمندان بود. همچنین به دلیل مجاورت با قاهره، محل اقامت دائمی برخی از خانواده‌های ثروتمند بود. این منطقه در سال 1964 تبدیل به منطقه‌ای شهری شد و امروزه شامل مجموعه‌ای از مهم‌ترین خیابان‌ها و میدان‌های جیزه، از جمله خیابان «التحریر»، «محی الدین ابوالعز»، خیابان «ایران» و میدان «المساحه»، وهمچنین خیابان «مصدق» است.

مدرنیته، شهرنشینی و ثروت، ویژگی‌های اصلی هویت خیابان مصدق است؛ جایی که اکنون بناهای قدیمی - به جز تعدادی از آن‌ها - بر اثر وجود ساختمان‌های مدرن از جمله رستوران‌ها و کافه‌های معروف مانند کاستا، بینوس، سینابونو و بسیاری از بانک‌ها و سفارتخانه‌ها، و مدارس خارجی و دولتی ناپدید شده‌اند.

شهرت تاریخی این خیابان به شناخته‌شدن آن به عنوان مرکز سکونت اقلیت های عرب و خلیجی و گردشگران عرب و نیز نقطه‌ی تمرکز اصلی اقلیت‌های ایرانی و یمنی در قاهره بازمی‌گردد.


رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.

لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.

Website by WhiteBeard
Popup Image