شاركوا في مهمّتنا،
بل قودوها

قدّم/ ي دعمك!
به غرب سفر نمی‌کنیم اما قهوه‌اش را این‌جا می‌نوشیم…کافه‌های مدرن غزه

به غرب سفر نمی‌کنیم اما قهوه‌اش را این‌جا می‌نوشیم…کافه‌های مدرن غزه

انضمّ/ ي إلى مجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات”.

هدفنا الاستماع إلى الكل، لكن هذه الميزة محجوزة لمجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات"! تفاعل/ي مع مجتمع يشبهك في اهتماماتك وتطلعاتك وفيه أشخاص يشاركونك قيمك.

إلى النقاش!

فارسی

الخميس 5 أغسطس 202105:52 م

کافه‌های غزه همیشه بر سر خلاقیت در دکور با ایده‌ها و طرح‌های مختلف و خاص و بی‌بدیل در حال رقابت هستند تا به این واسطه مشتریان دلخواه خود را جذب کنند، چرا که کافه دیگر تنها مکانی برای سرو نوشیدنی‌ها نیست، بلکه جایی است برای جمع شدن دوستان و دیدار با آن‌ها، چنان‌که به‌مثابه‌ی جایگاهی است برای نشر فرهنگ به مشتریان خود به شکل‌های گوناگون. بر این اساس هر کافه شیوه‌ی خاص خود را دارد و همین خلاقیت‌ها هر کافه‌ را نسبت به کافه‌های دیگر، منحصر به فرد و متفاوت کرده است.

اگر اهل نوشیدن قهوه هستید

«بُنجوج» یکی از بهترین کافه‌های موجود در مرکز غزه است. با اینکه مساحت این کافه فقط 32 متر است، اما روزانه مملو از مشتریان جوان و تحصیلکرده است. عبدالله شحاده (27 ساله)، مالک این کافه به رصیف22 می‌گوید: «سال ها قبل یعنی در سال 2017، برای اولین بار به فکر راه اندازی کافه در جای کوچک با گنجایش 20 نفر افتادم. کافه‌ای که در آن خبری از قلیان یا بازی تخته نرد و حتی تماشای مسابقه نباشد؛ یک کافه تنها برای سرو نوشیدنی‌های گرم و قهوه. به همین خاطر بر روی سر در کافه‌این شعار را نوشتیم (اگر شما اهل نوشیدن قهوه هستید). من و برادرانم آسیاب‌کردن قهوه را از پدر به ارث بردیم. پدرمان در دهه‌ی نود میلادی مالک یک کارگاه آسیاب قهوه بود.»


عبدالله شحاده ادامه می‌دهد: «من و برادرانم کارخانه را با پنج میز و صندلی و یک پیش‌خوان چوبی شروع کردیم. گوشه‌هایی از دیوارها را خودمان نقاشی کردیم و بقیه‌ی جاها را برای مشتریان نقاش و هنرمندان تجسمی رها کردیم. می‌خواستیم فضای کافه تعبیری از علاقه‌های ما و همچنین معرف شخصیت ما باشد. دوست داشتیم کافه محل رفت‌وآمد جوانانی با سلیقه‌های مختلف شود؛ به همین خاطر از قبل دکورها را با ایده‌ها‌ی نو و طرح‌های غریب و نوشته‌های خاص به‌ پا کردیم؛ مثلاً آویزان‌کردن شیشه‌های خالی نوشیدنی از سقف و نصب سازها روی دیوار، مثل ساز عود. چون نوازندگان و خواننده‌های زیادی به این‌جا رفت‌وآمد دارند، پس باید فضای دلخواه آن‌ها را ایجاد می‌کردیم. همچنین گوشه‌ای از کافه را تبدیل به یک کتابخانه‌ی کوچک کردیم با کتاب‌های مختلف برای اهل مطالعه.»

«غزه هم نصیب خود را از جهانی‌شدن برده و ما حتی اگر نتوانیم به جهان خارج سفر کنیم اما جهان خودمان را همین‌جا می‌سازیم.»

شحاده در ادامه توضیح می‌دهد که: ب«یشترین استقبال و رفت‌وآمد به کافه از طرف افراد فرهنگی و اهل مطالعه، هنرمندان، دانشجویان و همچنین افرادی که با فضای مجازی آشنایی دارند صورت گرفته؛ برای همین در این مکان آزادی اندیشه‌ی دختران و پسران را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. این را گفتم چون می‌دانید که ما در دنیایی (جهان سوم) زندگی می‌کنیم که فقر فرهنگی بیداد می‌کند.»

بُنجوج

عبدالله در مورد علت انتخاب اسم کافه، «بُنجوج»، می‌گوید: «اسم کارگاه آسیاب قهوه‌ی پدری (بُن: قهوه‌ی نرم در عربی) بود.و کلمه جوج هم از لقبی آمده که به برادرم جمیل داده بودیم.»

«این را هم بگویم که تفاوت ما با کافه‌های دیگر در احترام گذاشتن به همه‌ی ذائقه‌هاست. ما برای راحتی مشتریان کافه، سعی کردیم جا را بزرگ‌تر کنیم؛ به همین خاطر یک خانه‌ی قدیمی متعلق به میراث فرهنگی را اجاره کردیم. این خانه چند باغچه‌ی کوچک دارد. ما هر گوشه از این خانه را به یک سبک متفاوت و برای ذائقه‌ای خاص طراحی کردیم؛ به‌طور مثال ،کتابخانه‌ای مخصوص برای افراد اهل مطالعه و فضای مناسب برای نوارنده‌ها و نقاش‌ها. در واقع سعی کردیم کافه را طوری آماده کنیم که عامه‌ی مردم با هر سلیقه در آن احساس راحتی کنند و کافه‌مان جایی باشد برای ابراز وجود و تفکر فرهنگی عامه مردم.»


کتاب‌هایی که با نظم بی‌نظیر و خلاق کنار هم چیده شده‌اند

هِبه (19 سال)، یکی از مشتریان کافه‌ی «بُنجوج» که در گوشه ای نشسته و کتابی از شکسپر می‌خواند، می‌گوید: «از طریق شبکه‌های اجتماعی با این کافه آشنا شدم. از عکس‌های دکورش و کتاب‌هایی که با نظم خاصی کنار هم چیده شده بودند لذت بردم؛ تصویری که جای دیگر کم‌تر می‌توان دید. این‌جا آدم را مشتاق مطالعه و تفکر و تمرکز می‌کند.»

هِبه که دانشجوست ادامه می‌دهد: «دانشجوی مدیریت بازرگانی هستم. یک روز در میان به کافه می‌آیم. زمانی هم که کلاس دانشگاه نداشته باشم انتخابم این کافه است؛ چون حس خوب و امنیت غریبی به من می‌دهد، به‌خصوص که مالک کافه شخص خوش برخوردی است و با طریقه‌ی آسیاب‌کردن و آماده‌سازی قهوه جلوی چشم ما، باعث جذب مشتریان می‌شود. البته که بوی قهوه هر کسی را شیفته‌ی این جای کوچک و زیبا می‌کند.»

قصه‌ها و دیدگاه‌های مختلف در کافه

فِراس اللّقطه (22 ساله)، داستان خود با کافه «بنجوج» را به این شکل روایت می‌کند که: «سه سال پیش و از طریق توییتر با این کافه آشنا شدم.»

از آن زمان و تقریبا هر روز مشتری کافه بودم. کم‌کم با بقیه‌ی مشتریان هم آشنا شدم. کافه، محل جمع‌شدن همه‌ی ما شده بود، تا جایی که تبدیل به یک خانواده شدیم که به شکل تصادفی در این کافه شکل گرفته. همه‌ی ما همین‌جا هم‌دیگر را شناختیم.»

فراس می گوید: «با گذشت زمان، صبح‌ها صاحب یک پست ویژه در این کافه شدم؛ استقبال از مشتریان و سِرو نوشیدنی‌های گرم و کتاب های متنوع از میان کتاب‌هایی که در گوشه‌های دیوار گذاشته شده‌اند؛ به‌همین خاطر سعی کردم که روابط اجتماعی خودم را با مشتریان فرهیخته و اهل مطالعه گسترده‌تر کنم، چون معتقدم که این افراد برای هدردادن وقت خود به کافه‌ها مراجعه نمی‌کنند.»


خیلی از این افراد در همین کافه با هم آشنا شدند و با هم در کارهای مختلف شریک شدند و خیلی‌ها هم در این‌جا به هم علاقه‌مند شدند و تشکیل خانواده دادند.»

هَیا، دختر 19 ساله و یکی از مشتریان کافه‌ی «بنجوج» است که روزانه برای نوشیدن قهوه به این جا مراجعه می‌کند.

او می گوید: «هر وقت حال خوشی ندارم در این کافه کسانی را پیدا می‌کنم که به تفکر من نزدیک باشند. آن‌ها به من کمک می‌کنند احساس بد را از خودم دور کنم؛ به‌همین خاطر کافه‌ی بنجوج برای من با همه‌ی کافه‌ها فرق دارد. این‌جا اکثر مشتریان یک‌دیگر را می شناسند و کم‌تر غریبه‌ای وجود دارد؛ برای همین احساس راحتی می‌کنم. با این که این‌جا کوچک است و یک دایره‌ی بسته و پُرسروصدا به‌نظر می‌رسد اما در آن احساس راحتی می‌کنیم و می‌توانیم راحت بخندیم و لذت ببریم و احساس شادی کنیم.»

«با این که این‌جا کوچک است اما می‌توانیم در آن راحت بخندیم و لذت ببریم.»

هیا در مورد طعم نوشیدنی‌های کافه «بنجوج» می‌گوید: «وقتی نوشیدنی سفارش می‌دهم ممکن است نوشیدنی معروفی نباشد یا محتویاتش برای من آشنا نباشد اما اطمینان دارم که طعم آن عالی خواهد بود. در کل، آرزوی من این است که این کافه بزرگ‌تر نشود و همچنان کوچک بماند، با همین دکور زیبا و عجیب و غریبش، به‌خصوص باغچه‌های کوچکش که یکی از دوستانم روزانه مسئولیت آب‌دادن به گل‌ها و گیاهانش را دارد. این کافه جایی است که مثل آن نمی‌توان در غزه پیدا کرد.»

هانی بی Honey be

کافه‌ای کوچک با ایده‌های جهانی و ویژه که چندین و چند سال است غزه مانندش را به خود ندیده است. هانی بی را جوانی 36 ساله به نام عَمرْو صُبح اداره می‌کند. عمرو تحصیل‌کرده‌ی گردشگری و هتل‌داری در مصر است و سال‌ها در هتل‌ها و رستوران‌های مصر کار کرده است.

عمرو می‌گوید: «ایده‌ی بازکردن کافه‌ی کوچک در مساحت نزدیک به 40 متر و به سبک (رستو کافه) در غزه، ایده‌ای غریب بود که شش سال است به انجام رسیده است. این‌جا از طرف کسانی که به اروپا و آمریکا و ترکیه سفر کرده یا با فرهنگ آن‌ها آشنایی دارند، مورد استقبال قرار گرفت و برای آن‌ها تبدیل به مکانی شد برای استراحت کوتاه در حین سفر یا دیدارها و انتظار دیگران.»

موقعیت کافه، یعنی بودنش در مرکز غزه و استفاده از میزها در فضای خارجی روی پیاده‌روها و کنار خیابان، همچنین سرو انواع شیرینی‌های فرنگی که کم‌تر در غزه دیده می‌شوند باعث شده کافه‌‌ی هانی بی کافه‌ای خاص و ویژه شود. از انواع شیرینی‌ها می‌توان (سینابون) را مثال زد که کیک دارچینی به سبک آمریکایی است و براونی و کرپ و وافل و انواع کوکی و شیرینی‌های متنوع از کشورهای مختلف.»


روی دیوارهای کافه‌ی «‌هانی بی» تابلوی «شام آخر» لئوناردو داوینچی به چشم می‌خورد و روزنامه‌های ترکیه که توسط تجار لباس آورده شده‌اند؛ همچنین صفحه‌های ویژه روزنامه‌ی نیویورک تایمز و یک طناب رخت که هفت تی‌شرت از آن آویزان‌اند و روی هر کدام‌شان تصویر یکی از مشتریان کافه چاپ شده، به‌علاوه‌ی تصویر باب مارلی و طرح‌های نوشتاری کمدی مثل "من توی رابطه نیستم".

روی یکی از دیوارهای کافه یک دوچرخه با یک مانکن آویزان است که انگار تصادف کرده و دارد روی زمین می‌افتد. تابلوها و حجم‌های هنری مربوط به شیرینی‌های کافه هم مثل کوکی و سینابون هم این‌جا و آن‌جا به چشم می‌خورد.


پشت یکی از میزها کافه جوانی به اسم امجد فیومی نشسته است. او هم‌زمان در حال تست‌کردن دوربین عکاسی خود و خوردن تکه‌ای وافل است. امجد می گوید: «چهار سال است که روزانه به این کافه می‌آیم. این‌جا احساس راحتی می‌کنم. این مکان در نوع خودش بی‌نظیر است و برای اولین بار در غزه جایی را پیدا کردم که شیرینی‌های فرنگی سرو می‌کند، آن هم با کیفیت بالا و قیمت مناسب.»

امجد فیومی می‌گوید: «از طریق کارم در عکاسی و اطلاعاتی که از کافه-رستوران‌های غربی دارم، متوجه شدم که‌ هانی بی تنها کافه‌ی موجود در غزه است که شباهت زیادی به کافه-رستوران‌های غربی دارد، به‌خصوص با میز و صندلی‌های فضای خارجی و سروصدای خیابان.»

کیوسک استارباکس

حَماده النّمِر (21 ساله)، دانشجو و مالک کیوسک ستارباکس در غزه می‌گوید: «آرزو دارم در یکی از کافه‌های جهانی (ستارباکس) کار کنم و یک شعبه از آن را در غزه مدیریت کنم؛ برای همین یک کیوسک کوچک با سرمایه‌ی اندک به اسم (استارباکس) راه اندازی کردم.»

«مشتریانم از جنوب و شمال غزه مسافت زیادی را طی می‌کنند تا کنار کیوسک استارباکس عکس بگیرند»

«البته من با دفتر مرکزی و جهانی ستارباکس در ارتباط بودم اما متاسفانه با نمایندگی و مجوز آن موافقت نکردند. ولی خب وقتی دیدم مردم غزه کنار کیوسک ساده و کوچک من عکس یادگاری می گیرند احساس خوشبختی و افتخار کردم چون حس کردم یکی از آرزوهای این مردم را، اگر چه خیلی جزئی، برآورده کرده‌ام: داشتن کافه استارباکس که قبلاً فقط در اینترنت و تلویزیون می‌دیدیم. خب یکی از آرزوهای ما جوانان، چشیدن نوشیدنی‌ها و گرفتن لیوانی است که اسم استارباکس روی آن حک شده باشد؛ علی‌الخصوص که بیشتر فرزندان این سرزمین به علت بسته‌بودن راه‌ها و تحریم‌ها نزدیک به 13 سال است که به خارج از منطقه سفر نکرده اند.»


حماده در مورد انواع نوشیدنی‌هایی که در کیوسک خود تهیه می‌کند می‌گوید: «سعی کردم نوشیدنی‌هایی را تهیه کنم که شباهت زیادی به نوشیدنی های استارباکس داشته باشند؛ مثل آیس موکا، موکا با آجیل، کاپوچینو با توت فرنگی و فندق، قهوه فرانسه، قهوه لاته و امریکانو.»

او ادامه می‌ده: «این کیوسک یک ماه قبل در مرکز غزه احداث شده و در ابتدا خیلی‌ها معترض بودند چون مجوز جهانی استارباکس را نداشتم. در عوض از طرف مشتریان جنوب و شمال بخش غزه با استقبال روبه‌رو شدم. آن‌ها مسافت زیادی را طی می‌کنند تا کنار کیوسک استارباکس عکس بگیرند. آن‌ها همیشه آرزو می‌کنند که یک روز به شکل رسمی نمایندگی استارباکس را داشته باشم. این آرزو و هدف من هم هست. به‌هرحال غزه هم نصیب خود را از جهانی‌شدن برده و ما حتی اگر نتوانیم به جهان خارج سفر کنیم اما جهان خودمان را همین‌جا می‌سازیم.»

باباروتی

کافه‌ای که با فروش قهوه شروع کرد و تبدیل به ساختمانی از چوب شد که نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های اروپایی سرو می‌کند.

زکریا ابوجبین (32 ساله)، مالک کافه باباروتی می‌گوید: «سال 2017 باباروتی مغازه‌ی فروش قهوه به‌شکل بیرون‌بر بود که مشتریان زیادی هم داشت. یک روز یکی از مشتریان از من خواست تا کنار در مغازه مثل کافه‌های (رستوکافه) میز و صندلی بگذارم. با دو میز و یک پیشخوان شروع کردم. کم‌کم همه چیز گسترده‌تر شد و شروع به گذاشتن میزهای چوبی بیشتری کردیم و نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های اروپایی مختلفی سرو کردیم.»


ابوجبین در مورد دکور کافه باباروتی می‌گوید: «صندلی‌های چوبی گذاشتیم چون برای نشستن راحت تر هستند. اثاثیه‌ی آنتیک هم گذاشتیم که حدود هشتاد سال قدمت دارند و روی دیوارها با حروف عربی، گرافیک کار کردیم که همین مسئله باعث خاص‌شدن کافه‌ی ما نسبت به بقیه شد. یک درخت هم وسط کافه داریم که روی شاخه‌هایش، کاغذهای کوچک آویزان کردیم تا مشتریان کافه روی‌شان یادداشت بنویسند.»

إنضمّ/ي إنضمّ/ي

رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.

لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.

Website by WhiteBeard