نزدیک مجسمه طلعت پاشا حرب، مشهورترین اقتصاددان مصر، زیر یک ساختمان بلند که قرنها قدمت دارد و به سبک آنتیک اروپایی ساخته شده، کافهای هست به نام «جروبی» یا گروپی (Groppi) که هنوز نام لاتین خود را بر سردرش نگه داشته، آن هم درست وسط جایی که مردان انقلاب ۱۹۵۲ مصر تلاش کرده بودند تمام نشانههای مربوط به خارجیهای ساکن مصر در نیمه اول قرن بیستم را از آن پاک کنند.
نزدیک ساختمان که میشوید به سردری مملو از نقشهای رنگی و شاد بر پسزمینهای از موزاییک برمیخورید و به محض باز کردن در شیشهای مغازه چشمتان میافتد به یخچالهای سوییسی مخصوص شیرینی و شکلاتهای معروف کافه گروپی.
جاکومو گروپی، قناد سوییسی که قلب قاهره را فتح کرد
جاکومو گروپی سال ۱۸۶۳ در سوییس به دنیا آمد و از اقوامش در لوگانو و مارسی فرانسه شیرینیپزی آموخت. بر اساس آنچه در فیلم مستند «از سوئیس تا مصر» درباره زندگی جاکومو گروپی آمده، او در ۲۷سالگی به مصر رفته است.
برادرزاده جاکومو در این فیلم مستند میگوید عمویش با شنیدن خبرهایی درباره رونق اقتصادی مصر، بهویژه پس از گشایش کانال سوئز، تشویق میشود به مصر برود. او در مصر به خانواده «جیانولا»، بستگانش که از روستای بیسون سوئیس به آنجا رفته بودند، میپیوندد.
مارکو گروپی، جوان ۳۱سالهای که از نسل چهارم این خانواده است، در گزارش هفتهنامه نیوزویک دلیل موفقیت معروفترین کافهقنادی مصر را این میداند که قاهره «در آن زمان قلب جهان بود و کافه گروپی در مرکز آن قرار داشت»
کسبوکار گروپی هنگامی به رونق رسید که بریتانیا پس از پایان جنگ جهانی اول تصمیم گرفت فرماندهان ارتش خود در دریای مدیترانه، خاورمیانه و خاور دور را به قاهره منتقل کند. گروپی در این دوره پرسودترین روزهایش را سپری کرد.
مارکو گروپی، جوان ۳۱سالهای که از نسل چهارم این خانواده است، در گزارش هفتهنامه نیوزویک دلیل موفقیت معروفترین کافهقنادی مصر را این میداند که قاهره «در آن زمان قلب جهان بود و کافه گروپی در مرکز آن قرار داشت».
پاتوق سلبریتیها و اشرافزادهها
مکاوی سعید، نویسنده فقید مصری، در کتاب «مقتنيات وسط البلد» برای اشاره به تأثیر کافه گروپی بر جامعه مصر، بهویژه بر اشرافزادههای دهه ۱۹۴۰، مینویسد: «فیلمهای عربی قدیمی بدون دیالوگی که قهرمان فیلم به دوستدخترش بگوید 'ساعت پنج عصر کافه گروپی منتظرت هستم' ارزشی نداشتند».
جایگاه کافهقنادی گروپی بعد از مرگ بنیانگذارش در سال ۱۹۴۷ تغییری نکرد و پسر جاکومو گروپی، آشیل، راه پدر را ادامه داد تا میزهای کافه شاهد ملاقاتهای هنری و سیاسی در میان بخار نوشیدنیهای گرم و شیرینیهای کمیاب آنجا باشند. مکاوی سعید در همین باره مینویسد: «امکلثوم ترجیح میداد صبحانهاش را در کافه گروپی صرف کند، اسمهان میز مخصوص خودش را در کافه داشت و عزر وایزمن که بعدها رئیسجمهور اسرائیل شد نیز در تمام مدت اقامتش بهعنوان یک سرباز یهودی ارتش بریتانیا هر روز در این کافه صبحانه میخورد».
گروپی فقط یک کافه یا رستوران با ساختمانی به سبک فرانسوی نبود، بلکه پروژهای فرهنگی بود که سلایق و سنتهای جدیدی را ایجاد کرد. یوسف حسن یوسف، رماننویس مصری، در رمان «گروپی» که سال ۲۰۱۳ منتشر شد مینویسد: «اینجا یکی از مراکز مدرنیته و ترقیخواهی در جامعه مصر بهشمار میرفت».
او ادامه میدهد: «اسمهان خواننده (خواهر فرید الاطرش) اینجا مینشست. کامل الشناوی هم پشت میزهای این کافه روزنامههای صبح را میخواند، شعر مینوشت و آبمیوه محبوبش را میخورد. احمد رمزی تقریبا هر روز با دوستانش به گروپی میرفت. یک بار او با یکی از همکلاسیهایش به دیدار یوسف شاهین در کافه گروپی رفت تا جهان عرب در پی این ملاقات شاهد تولد ستارهای به نام عمر شریف باشد».
کافه گروپی، قربانی «شنبه سیاه» و توطئه جاسوسها
وابستگی به بنیانگذاران خارجی باعث شد دود درگیریها و شورشهای مخالفان حضور اشغالگران در مصر به چشم کافه گروپی هم برود. ۲۵ جولای ۱۹۵۲، چند روز قبل از وقوع انقلاب جولای، روزی بود که به «شنبه سیاه» مشهور شد. در آن روز، به این بهانه که هر چیزی اسم غربی داشته باشد متعلق به دولت اشغالگر بریتانیا است، کافه گروپی در کنار حدود ۳۰۰ مغازه و بنای دیدنی، از جمله سالن اپرای قاهره، در آتش سوخت.
این آتشسوزی نتوانست فرزندان گروپی را از ادامه راهشان دلسرد کند. مارکو گروپی در گفتوگویی با هفتهنامه نیوزویک به این نکته اشاره کرده که آنها از ترس رفتن ۱۸۰۰ کارگرشان مبلغ هنگفتی را برای بازسازی ساختمان و کافه هزینه کردند.
در عین حال مکاوی سعید به سوءقصدی اشاره میکند که تنها دو سال بعد از شنبه سیاه کافه گروپی را هدف قرار داده بوده است. گویا یک گروه ممنوعه -که مکاوی سعید نامی از آنها نمیبرد- برای انفجار کافه گروپی، دانشگاه و ایستگاه راهآهن برنامهریزی کرده بوده، اما تلاشهایش خنثی شده است.
رکود اقتصادی سال ۱۹۸۱ باعث بیرونقی کافه میشود و در نهایت کار به جایی میرسد که مغازه را به عبدالعظیم لقمه، یکی از رهبران اخوان المسلمین، میفروشند
کافه گروپی بعد از اخراج اشغالگران انگلیسی به دست افسران آزاد مقاومت زیادی در برابر جریان ملیشدن کرد و همچنان در مالکیت صاحبان اصلیاش باقی ماند. آنطور که فرانکو گروپی ۵۶ ساله به هفتهنامه نیوزویک گفته، دلیل موفقیت آنها در حفظ مالکیت کافه این بوده که «نیازهای پادشاهان و رئيیسجمهورها را برآورده میکرده است».
سال ۱۹۶۰ حادثه ناگواری برای کافه گروپی رخ داد که در آن زمان به «عملیات سمیر الاسکندرانی» مشهور شد. طی این عملیات ضدجاسوسی شبکهای از جاسوسهای موساد اسرائیل کشف و منهدم شدند که یکی از آنها در کافه گروپی کار میکرد. یوسف حسن یوسف رماننویس جایی نوشته که نام این جاسوس «جورج استاماتیو» بوده است.
«کندوی عسل» دیگر آنقدر کارآمد نیست
اگر به کافه گروپی سری بزنید، به محض باز کردن در قدیمی و ورود به مغازه با عبارتی دو کلمهای مواجه میشوید که زیر پایتان روی زمین کندهکاری شده است: «کندوی عسل». ممکن است در نگاه اول به نظرتان بیاید طلسمی است برای کسب موفقیت و سود بیشتر، اما احمد یسری که اکنون مدیر کافهقنادی گروپی است در گفتگو با رصیف22 میگوید منظور از این عبارت اشاره به کندویی است که زنبورهایش با کارایی بینظیری کار میکنند و با وجود تلاش زیاد و تکرار هرروزهی کارهای همیشگی خسته نمیشوند.
اما این کندوی عسل دیگر مثل سابق کار نمیکند و تعداد مشتریانش بیشتر از تعداد انگشتان یک دست نمیشود. امین سعید، قدیمیترین کارگر کافه گروپی، در توضیح دلایل این بیرونقی میگوید: «مشتریان امروز ما دیگر مثل گذشته از اشرافزادهها نیستند. اصلا این طبقه هم دیگر در مصر وجود خارجی ندارد و جای خود را به ثروتمندانی داده است که از شلوغی وسط شهر به این منطقه فرار کردهاند. آنها رابطهای با اصالت این مکان ندارند. برخی هم که به طور کل میترسند وارد کافه گروپی شوند، چون از تاریخ اشرافی آن خبر دارند و میدانند فقط پولدارها میتوانند از پس پرداخت قیمت نوشیدنیهای کافه بر بیایند».
کافه گروپی یکشبه به این وضعیت دچار نشد. همانطور که مکاوی سعید در کتاب «مقتنيات وسط البلد» و یوسف حسن یوسف در رمان «گروپی» مینویسند، رکود اقتصادی سال ۱۹۸۱ باعث بیرونقی کافه میشود و در نهایت کار به جایی میرسد که مغازه را به عبدالعظیم لقمه، یکی از رهبران اخوان المسلمین، میفروشند.
شاید آخرین بار که نامی از خانواده «گروپی» به میان آمد سال ۲۰۰۹ بوده باشد که وارثان کافه گروپی تصمیم گرفتند ۱۶۰ قطعه از کلکسیون هنری خود را همزمان با برگزاری نمایشگاه «غذاهایی از مصر» در موزه عتيقههای بازل سوئیس به نمایش بگذارند.
رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.
لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.
انضم/ي إلى المناقشة
مستخدم مجهول -
منذ 3 أيامكل التوفيق ومقال رائع
Ahmad Tanany -
منذ أسبوعتلخيص هايل ودسم لجانب مهم جداً من مسيرة الفكر البشري
مستخدم مجهول -
منذ أسبوعلا يوجد اله او شئ بعد الموت
Mohammed Liswi -
منذ أسبوعأبدعت
نايف السيف الصقيل -
منذ أسبوعلا اقر ولا انكر الواقع والواقعة فكل الخيوط رمادية ومعقولة فيما يخص هذه القضية... بعيدا عن الحادثة...
جيسيكا ملو فالنتاين -
منذ اسبوعينمقال بديع ومثير للاهتمام، جعلني أفكر في أبعاد تغير صوتنا كعرب في خضم هذه المحن. أين صوت النفس من...