شاركوا في مهمّتنا،
بل قودوها

ضمّ/ ي صوتك إلينا!
غذا بر سفره‌ی سیاست... جمال عبدالناصر و غذاهایش

غذا بر سفره‌ی سیاست... جمال عبدالناصر و غذاهایش

انضمّ/ ي إلى مجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات”.

هدفنا الاستماع إلى الكل، لكن هذه الميزة محجوزة لمجتمع "قرّائنا/ قارئاتنا الدائمين/ ات"! تفاعل/ي مع مجتمع يشبهك في اهتماماتك وتطلعاتك وفيه أشخاص يشاركونك قيمك.

إلى النقاش!

فارسی

الثلاثاء 28 سبتمبر 202111:01 ص

میلیون ها نفر در جهان عرب عاشق جمال عبدالناصر، رئیس جمهور  مصر شدند و عکس های او را در سراسر جهان عرب برافراشتند، اما بسیاری از جنبه‌های زندگی او هنوز ناشناخته است، از جمله نقش غذا در شکل‌گیری رابطه‌ی او با خانواده‌اش، مردم مصر و جهان.

آیا سفره‌ی غذا ابزاری بود که ناصر سیاست‌های خود را از طریق آن تبلیغ می‌کرد؟ چه عواملی در رابطه‌ی عبدالناصر با غذا نقش داشتند؟ و چگونه او غذا را برای اجرای سیاست‌های خود به‌کارگرفت؟

غذا و تبلیغات سیاسی

«مالک هیچ چیزی در این کشور نیستم.»؛ به گفته‌ی محمد جابر، استاد تاریخ دانشکده‌ی ادبیات «عین شمس» و کارشناس دوران عبدالناصر، او با این جمله تصویری را که می‌خواست از خود در ذهن معاصرانش ترسیم کند، خلاصه کرد.

طبق گفته‌ی جابر، عبدالناصر در خانواده‌ای متوسط بزرگ شد و پدرش کارمند عادی اداره پست بود. زمانی که انقلاب جولای اتفاق افتاد رتبه‌ی نظامی عبدالناصر سرهنگ دوم بود. از آنجایی که درآمدهای افسران نظامی در آن زمان پایین بود عبدالناصر کیفیت و سبک معیشتی خود را کنترل می‌کرد.

عبدالناصر موفق شد از طریق مهمانی‌هایی که رهبران جهان را به آنها در خانه‌ی محقر خود در «منشيه البکری» دعوت می‌کرد و غذای ساده‌ای که در این مهمانی‌ها به آنها ارائه می‌داد، به شکلی که می‌خواست ظاهر شود.

جابر به رصیف22 اين توضیح را می‌دهد که چگونه انقلاب عبدالناصر علیه سلطنت و فئودالها او را وادار کرد تا متفاوت با طبقه‌ی سیاستمداران که پیش از انقلاب جولای متعلق به طبقه بورژوا بودند ظاهر شود. او موفق شد به شکلی که می‌خواست از طریق سفره‌هایی از غذاهای ساده در خانه‌ی محقر خود كه رهبران جهان را به آنها دعوت می‌کرد ظاهر شود.

جابر می‌گوید: عبدالناصر وانمود نمی‌کرد و چهره‌ای دروغین از خود نشان نمی‌داد. کاری که او انجام داد این بود که پیش از رسیدن به ریاست جمهوری، شیوه‌ی زندگی خود را حفظ کرد و این تصویر از خود را به طرفدارانش نشان داد تا بتواند به دل‌های آنان وارد شود.

این استاد تاریخ توضیح می‌دهد که سبک متحدان عبدالناصر در آن زمان نیز او را وادار به این سبک زندگی می‌کرد زیرا آنها یا رهبرانی بودند که علیه سرمایه‌داری در کشورهای خود قیام کرده بودند مانند نهرو در هند و تیتو در یوگسلاوی، یا رهبران کشورهای فقیر آفریقایی مانند اتیوپی، گینه و سودان که همه کشورهایی سوسیالیستی یا جهان سومی بودند.

فرزند ملت

عبدالمنعم الجميعی، استاد تاریخ معاصر دانشگاه الازهر در گفتگو با رصیف22 توضیح می‌دهد: عبدالناصر خود را «فرزند ملت» معرفی کرد. خانه و غذای متواضعانه‌ی او ابزاری برای کامل‌شدن تصویر از رويكردش در مقابل جهانیان بود؛ رویکردی که مدافع طبقات فقیر، کارگران و دهقانان بود. عبدالناصر علاوه بر غذا و لباس، از ابزارهای زیاد دیگر مانند سخنرانی های سیاسی خود بهره مى‌برد. او در سخنوری مهارت داشت و دارای کاریزمای خاصی بود. همچنین می‌دانست چگونه از شرایط سیاسی اطراف خود استفاده کند.

انسانی متواضع و شبیه ما بود

«انسانی متواضع و شبيه ما بود»؛ کسی که این را در مورد عبدالناصر می‌گوید فردی معمولی نیست، بلکه کسی است که از نزدیک شاهد رؤسای جمهور و پادشاهان بود. او عاطف علی، پسر علی محمد، سرآشپز تشریفات ریاست جمهوری معروف است. على محمد مسئول تهیه‌ی غذا برای دیدارهای عبدالناصر با رهبران و پادشاهان جهان بود.


پسر سرآشپز مشهور می‌گوید که عبدالناصر به‌خاطر شیوه‌ی منحصربه‌فرد خود در پذیرایی از مهمانانش شهرت داشت که متفاوت از روش ملک فاروق بود. ملک فاروق عادت داشت هر گونه غذای خوب و خوشمزه را در میزهای غذای باشكوه خود ارائه دهد. سبک‌وسیاق عبدالناصر با انور سادات هم فرق داشت. عاطف علی اشاره می‌کند که پدرش با هر سه این رهبران کار کرده است.

علی به رصیف22 می‌گوید: عبدالناصر تمایلی نداشت که در کاخ یا قایق ریاست‌جمهوری با رؤسای جمهور دیگر شام بخورد، بلکه بیشتر در سالن ریاست‌جمهوری در منطقه‌ی غلیم که در واقع آپارتمان ساده‌ی خود عبدالناصر بود از مهمانان خود پذیرایی می‌کرد.

عبدالناصر علی‌رغم بیماری دیابتش گوشت گوساله‌ای را که با کمی کره پخته شده بود ترجیح می ‌داد... اما با وجود خطر بالای سیگار برای سلامتی‌اش همیشه یک سیگاری «تیر» باقی ماند

پسر آشپز عبدالناصر در فهرست بازدیدکنندگان رهبر مصر در آن زمان از معمر قذافی رئیس‌جمهور لیبی، جعفر النمیری رئیس‌جمهور سودان، صباح السالم الصباح امیر کویت، ملک حسین پادشاه اردن و هيلا سلاسی امپراتور اتیوپی نام می‌برد. او تأکید می‌کند که عبالناصر همیشه مایل بود میز غذای مهمانی‌هایش ساده و عاری از هرگونه اسراف و تجملات باشد.


استثنای این قاعده جوزيف تیتو، رئیس‌جمهور یوگسلاوی، بود که عبدالناصر در قایق ریاست‌جمهوری از او استقبال کرد هرچند که طبق گفته‌ی علی، میز غذای استقبال از تیتو با میزهای غذای ساده‌ی رهبران دیگر تفاوتی نداشت.

غذاهای عبدالناصر

علی منوى غذاهایی را که عبدالناصر دوست داشت و برای مهمانان خود سِرو می‌کرد برای ما نام می‌برد. این غذاها شامل غذاهای معمولی محلی به‌ویژه غذاهای محلی منطقه‌ی «صعید» بود مانند «الویکه الصعیدی» (بامیه بزرگ برش خورده و پخته شده)، دلمه، سیب زمینی، مِلوخیه، دلمه‌ی کدو سبز و فلفل‌هایی که در فر با روغن زیتون پخته می‌شدند. ماهی‌هایى مانند هامور نیز که در آن زمان قیمت پایینی داشت مورد علاقه‌ی عبدالناصر بود. او گاهی میگو یا خرچنگ آب‌پز هم دوست داشت.


پسر آشپز عبدالناصر توضیح می‌دهد که غذاها و همچنین مبلمان ساده‌ی عبدالناصر تأثیرات خود را بر مهمانانش، به‌ویژه امیر کویت که بیش از یک‌بار به مصر سفر کرده بود، می‌گذاشتند. طبق روایت پسر آشپز که الجمیعی هم آن را تایید می‌کند، امیر کویت یک چک 10 میلیون دلاری برای عبدالناصر می‌نویسد و براى او یک هواپیمای اختصاصی نیز می‌فرستد اما عبدالناصر آنها را به دولت می‌دهد با اینکه متعلق به حساب شخصی‌اش بودند.

غذا و کنترل زندگی مصری‌ها

غذا نه تنها به شکل‌گیری تصویر عبدالناصر برابر چشم پادشاهان و رؤسای جمهور کمک کرد، بلکه در كنترل جامعه‌ی مصر نیز نقش داشت. عبدالناصر از واردات برخی کالاها جلوگیری کرد و فراهم کردن کالاها را به تعاونی‌های مصرف‌کننده محدود کرد یا مثلا پس از جنگ 6 روزه‌ی سال 1967 فقط سه روز در هفته برای فروش گوشت در مصر تعیین کرد.

عاصم دسوقی، استاد تاریخ معاصر دانشگاه قاهره، می‌گوید: عبدالناصر مانع از واردات کالا بیش از نیاز مردم شد زیرا واردات به این معنا بود که دولت باید به دلار پرداخت کند و این تهدیدی برای اقتصاد کشور به‌شمار می‌آمد و باعث افزایش قیمت‌ها می‌شد.

دسوقی به رصیف22 می‌گوید: شکل جامعه قبل از انقلاب راه را برای این تصمیم‌ها هموار کرد، زیرا مصر از واردکنندگان حریص و طبقه‌ی مصرف‌کننده فئودالها رنج می‌برد که برخی از آنان مواد غذایی را از پاریس وارد می‌کردند.


این‌گونه بود که غذا به یک وسیله‌ی ارتباطی مستقیم بین ناصر و مصری‌ها تبدیل شد؛ مثل زمانی که یکی از کارگران حمل‌ونقل (که در خارج از روستاها و مناطق خود کار می‌کردند) یک دستمال حاوی پیاز و یک قرص نان به همراه یک شکایت‌نامه به سوی عبدالناصر پرت می‌کند که در آن خطاب به او می‌گوید: «حقوق‌مان فقط برای خرید این (پیاز و نان) کافی است.» بعد از این اتفاق، عبدالناصر تصمیم می‌گیرد حقوق این کارگران را از دو و نیم قِرش به 25 قرش افزایش دهند.

طبقه گفته‌ی پروفسور متخصص در تاریخ دوره‌ی عبدالناصر، او با تصويب قوانین اصلاحات کشاورزی ثروت کشاورزان را تا 80 درصد افزایش داد. همچنین واردات کالاهایی مانند یخچال از برندهای بین‌المللی و غذاهای کنسروی را ممنوع کرد.

جابر توضیح می‌دهد که سیاست غذایی عبدالناصر آزادی تجارت را افزایش داد و باعث حفظ معامله‌گران عمده‌فروش و خرده‌فروش شد اما از سوی دیگر باعث به‌وجودآمدن تعاونی‌های مصرف‌کننده برای ارائه‌ی کالاهای حداقلی برای شهروندان ساده شد. مصر پس از این دوره در زمینه‌ی سبزیجات و میوه‌ها به خودکفایی رسید و نرخ رشد سالانه‌ی اقتصاد آن به 7.5 افزایش یافت.

بیماری و غذای عبدالناصر

رئیس‌جمهور مصر تنها خود مسئول انتخاب غذای خود نبود، بلکه طرف بزرگتری غذایش را کنترل می‌کرد و آن دیابت بود.

برادر رهبر اسبق مصر، عادل عبدالناصر، توضیح می‌دهد که عبدالناصر بعد از سال 1961، هنگامی که سوریه از مصر جدا شد به دیابت مبتلا گشت و مجبور بود نان «سن» (نان تهیه شده از گندم کامل و حاوی مقدار کمی آرد سفید) بخورد.


برادر ناصر به خبرنگار رصیف22 می‌گوید که دیابت رئیس جمهور سابق مصر پس از سال 1967 وخیم‌تر شد و پزشکان او را از سیگارکشیدن و بالارفتن از پله‌ها منع کردند. بعد از آن عبدالناصر شروع به استفاده از آسانسوری کرد که برای او به‌طور اختصاصی در خانه‌اش ساخته شد.

«رئیس‌جمهور از ترشی‌های‌تان خوشش می‌آید.»؛ این بزرگ‌ترین پاداشی بود که عمو دقرم از آشپز رئیس‌جمهور دریافت می‌کند و همین به انگیزه‌ی اصلی برای ادامه‌ی کارش تبدیل می‌شود

عادل بیان می‌کند که چگونه برخی از اطرافیان رئیس جمهور به موضوع بیماری او اهمیت نمی‌دادند. یکی از موقعیت‌های مربوط به این موضوع از محمود فوزی، دستیار عبدالناصر در امور سیاسی، نقل شده است که در آن او پس از تصدی ریاست جمهوری نزد سادات می‌رود و منشی‌اش را می‌بیند که برای سادات چای پررنگى آورده و سادات از او انتقاد می‌کند و می‌گوید: «می‌خواهی مرا بکشی همان‌طور که عبدالناصر را کشتی؟». سپس سادات از او درخواست چای کم‌رنگ می‌کند.


از سوی دیگر پسر آشپز عبدالناصر به عامل دیگری در دیابت عبدالناصر اشاره کرده و می‌گوید پدرش با اینکه ماهی هامور را برای عبدالناصر به گونه‌ای تهیه می‌كرد که چربی و روغن موجود در آن کم می‌شد اما عبدالناصر نوعی گوشت گوساله یا گاومیش کوچک می‌خورد چون حاوی چربی کمتری نسبت به دیگر گوشت‌ها بود.

بر اساس گفته‌ی پسر آشپز، عبدالناصر علی‌رغم بیماری دیابتش گوشت گوساله‌ای را که با کمی کره پخته شده بود ترجیح می ‌داد. او بعدها با خوردن ماهی به‌دلیل کلسترول پایین آن موافقت كرد و از خوردن شیرینی هم خودداری کرد اما با وجود خطر بالای سیگار برای سلامتی‌اش همیشه یک سیگاری «تیر» باقی ماند.

بخش خصوصی

«او دلمه‌ی کدو سبز، بامیه، برنج، گوشت و ماهی می خورد»؛ عادل منوی غذای برادرش را این‌گونه توصیف می‌کند و می‌گوید که عبدالناصر به‌دلیل بزرگ‌شدنش در اسکندریه به ماهی علاقه داشت. ملوخيه نيز يكی از غذاهای اصلی در وعده‌های غذایی‌اش بود.

رئیس جمهور مصر دو آشپزخانه‌ی جداگانه داشت. اولین آشپزخانه متعلق به ریاست جمهوری بود که غذاها را برای مقامات یا مهمانان خارجی تهیه می‌کرد و آن را «بخش دولتی» می‌نامید و دیگری «بخش خصوصی» كه برای صرف غذای خود و خانواده‌اش بود و برای آن از حقوقش هزینه می‌کرد.

غذا جنبه‌ی دیگری از زندگی عبدالناصر یعنی زندگی شبانه او را نيز روایت می‌کند. به گفته‌ی برادرش، عبدالناصر 20 ساعت در روز کار می‌کرد و شب‌ها به نوارهای دریافتی از سرویس اطلاعات دولتی گوش می‌داد، در حالی‌که به خوردن ساندویچ و قهوه اکتفا می‌کرد.

غذا و خانواده

عبدالناصر پدر، برادران و پسران خود را هر روز جمعه در استراحتگاه رئیس جمهور در محله‌ی معموره‌ در اسکندریه دور هم جمع می‌کرد؛ جایی که آنها روز را در آنجا سپری می‌کردند و شب را در استراحتگاه می‌گذراندند و با فرزندانش قدم می‌زدند. در این مهمانی‌ها، طبق گفته‌ی عادل، همسر عبدالناصر، بزرگترین نقش را در تهیه‌ی غذا ایفا می‌کرد، زیرا او مسئول ارشد ضیافت‌های خصوصی به‌دور از ضیافت‌های رسمی بود.


ترشی

صحبت درباره‌ی سفره‌ی غذای عبدالناصر بدون ذکر ترشی هایی که آشپز او از مغازه‌ای در محله‌ی الازهر خریداری می‌کرد به پایان نمی‌رسد. دکانی که صاحب آن به «عمو دقرم» مشهور است.

داستان با بازدید مردی به نام «برکت» از از این دکان شروع شده بود. عمو دقرم متوجه می‌شود مردی که به دکانش می‌آید آشپز رئیس‌جمهور است. از آن روز ترشی‌هايش به یک وعده‌ی غذایی اصلی در سفره‌ی غذای عبدالناصر تبدیل می‌شوند و برکت هر روز برای خرید آن به دکان عمو دقرم می رود.

عمو دقرم به رصیف22 می‌گوید که رهبر اسبق مصر درخواست ترشی خاصی نمی‌کرد، بلکه برای او وجود ترشی روی سفره مهم بود حتی اگر آن را نمی‌خورد.

«رئیس‌جمهور از ترشی‌های‌تان خوشش می‌آید.»؛ این بزرگ‌ترین پاداشی بود که عمو دقرم از آشپز رئیس‌جمهور دریافت می‌کند و همین به انگیزه‌ی اصلی برای ادامه‌ی کارش تبدیل می‌شود.


رصيف22 منظمة غير ربحية. الأموال التي نجمعها من ناس رصيف، والتمويل المؤسسي، يذهبان مباشرةً إلى دعم عملنا الصحافي. نحن لا نحصل على تمويل من الشركات الكبرى، أو تمويل سياسي، ولا ننشر محتوى مدفوعاً.

لدعم صحافتنا المعنية بالشأن العام أولاً، ولتبقى صفحاتنا متاحةً لكل القرّاء، انقر هنا.

Website by WhiteBeard